'نویسنده در تالیف کتاب, اهداف سه گانهای را در نظر دارد و متناسب با آن کتاب را به سه بخش تقسیم میکند: در بخش نخست, نظامهای مابعدالطبیعی افلاطون, ارسطو, بار کلی, لایبنیتس و برادلی را طرح میکند؛ در بخش دوم, اشکالات کلی و ردیههای کانت, اهل اصالت تحقیق پذیری, و ویتگنشتاین بر مابعدالطبیعه را میآورد؛ و در بخش سوم, به تبیینهای جدیدی میپردازد که برخی اندیشمندان مانند کالینگ وود, ویز دام و لازاروئیت از ما بعدالطبیعه به دست دادهاند'. به تصریح نویسنده: .... معتقدم که میان روشها و نتایج در همه این فیلسوفان ما بعدالطبیعه یک الگوی مشترک معمول وجود دارد که از بسیاری جهات شبیه روشهای علم است, ولی البته تفاوتی اساسی نیز با آن دارد...'.