آفتاب

س

س

نمایش ۱ تا 25 از ۲۰۰ مقاله

سائلی . [ ءِ ] (اِخ ) از شعرای پارسی گوی مقیم آسیای صغیر است . او راست : تاریخ آل عثمان منظوماً به فارسی ، و دیوانی فارسی بنام سلطان سلیمان بن سلیم (974 - 926 هَ . ق .) که به این بیت شروع میشود:
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
هست عصای سر دست کلیم .

(کشف الظنون ).
صاحب قاموس الاعلام آرد: محمد افندی از شعرای قرن دهم عثمانی است . مقیم ینی شهر روم و متما...



سائلی . [ ءِ ] (اِخ ) سائلی جوینی . از شعرای قرن نهم است . فخری هراتی در لطائفنامه (ترجمه ٔ مجالس النفائس ) آرد: مولانا سائلی از خراشای ولایت جوین است ، و مردی درویش کم سخن است . این مطلع از اوست :
مرا در دیده تنگ آمد فضای کوه و هامون هم
غم فرهاد من دارم بلای عشق مجنون هم .

(ترجمه ٔ مجالس النفائس ص 67).



سائلی . [ ءِ ](اِخ ) اسمش سعودالملک و از سادات حسینی قزوین بوده و در مسجد جامع آن شهر امامت میکرده است . از اوست :
شد فاش راز عشق من و کار از آن گذشت
کز بیم غیر بر سر آن کو توان گذشت .

(آتشکده چ زوار ص 230).



سائلی . [ ءِ ] (اِخ ) هراتی از شهر هرات و بسیار فقیر و دردمند است . این مطلع از اوست :
از خیل بتان دلبر من آه بلائی است
در شکر مزن طعنه که دلخواه بلائی است .

(تحفه ٔ سامی ص 35).



سائلین . [ ءِ ] (ع اِ) ج ِ سائل ، در حالت نصبی و جری . رجوع به سائل شود.



سائم . [ ءِ ] (ع ص ) چرنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، سَوائِم . || حیوانی که از علف بیابان می چرد در بیشتر سال . (تعریفات جرجانی ). در اصطلاح فقها این لفظ اطلاق شود بر چارپایان که بچرا روند بر حسب عادت . مانند: شتر، گاو، گوسپند و اسب . عرب گوید: سامت الماشیهٔ؛ ای رعت فهی سائمهٔ.پس درباره ٔ خر و استر این لفظ را نتوان اطلاق کرد. زیرا چرنده نیستند بر حسب عادت و در شرع چریدن را در بیشتر از مدت سال معتبر دانسته اند و لذا فسرت بالمکتفیهٔ بالر...



سائمه . [ ءِ م َ ] (ع ص ) تأنیث سائم . رجوع به سائم شود. || و مراد بسائمه آن است که در گیاه زاری که همه ٔ مسلمانان در آن یکسان بوند چریده باشند چه اگر ایشان را از خاصه ٔ مال خود علف داده باشند زکوهٔ در آن واجب نبود هر چند که به نصاب رسند. (تاریخ قم ص 17). || رمه ٔ گوسفند. (دهّار).



ساآنه . [ ن ِ ] (اِخ ) (۱) رودخانه ای است در سویس که فرانسویان آن را سارین (۲) و آلمانیها زانه نامند و آن از درّه ٔ منجمد سانتز در ناحیه ٔ برن سرچشمه میگیرد و از نواحی وود (۳) و فریبورگ (۴) میگذرد و در ساحل چپ رودخانه ٔ آر (۵) به آن میپیوندد. مجرای زانه 125 هزارگز طول دارد و در ناحیه ٔ فریبورگ پل معلق زیبائی بر روی آن بسته اند.



سائوپولو. [ ءُ پ ُ ل ُ ] (اِخ ) (۱) شهری در برزیل و مرکز ایالتی به همین نام است که در ساحل تاماندواچی (۲) شعبه ٔ رود تیت (۳) واقع شده است . تجارت قهوه ٔ این شهر اهمیت دارد و پارچه های پنبه ای و سیگارسازی و آبجوسازی و عرق کشی آن قابل ذکر است . سائوپولو که در اطراف یک کالج یسوعیین است بسال 1552 م . بنا شده و در سالهای اواخر قرن نوزدهم به علت کشت و تجارت قهوه بسرعت توسعه یافته است .



سائوپولو. [ ءُ پ ُ ل ُ ] (اِخ ) ایالتی در برزیل و مهم ترین چهار ایالت ساحلی است که در جنوب ریودوژانیرو (۱) واقعاست . این ایالت از شمال به ایالت میناس ژرا (۲) از مشرق به دریا، از جنوب به ایالت پارانا و از مغرب به ایالت ماتوگروسو (۳) محدود است و 290876 هزارگز مربع مساحت و بیش از یک میلیون تن جمعیت دارد. اراضی این ایالت ناهموار است . در سواحل آن رسوبات ساحلی ، ادامه دارد و در شمال آن سلسله ٔ جبال مار (...



سائوتیاگو. [ ءُ گ ُ ] (اِخ ) (۱) جزیره ای است کوهستانی به مساحت 1026 هزارگز مربع در جنوب شرقی مجمع الجزایر پرتغالی در دماغه ٔ سبز (۲) که آن را سانتیاگو (۳) و سن ژاک (۴) نیز نامند. اراضی این جزیره جز در دشتهای پست ناسالم است و قابل کشت و زرع نیست . در ساحل جنوب شرقی آن شهر ویلادوپارائیا (۵) کرسی مجمع الجزایر قرار دارد.



سائون . [ ءُ ] (اِخ ) (۱) رودخانه ٔ بزرگی است در شمال شرقی و مشرق فرانسه که از 24 هزارگزی اپینال (۲) در ارتفاعات فوسی ّ (۳) سرچشمه میگیرد و بسوی جنوب جریان می یابد. از جانب چپ آن سیلهای ایالت وژ (۴) و از جانب راست رودخانه های کوچک فلات لانگر (۵) و ساحل طلا (۶) به آن می پیوندند. سپس با جریان آبهای ژورا (۷) و دوبس (۸) مضاعف میشود وپس از سیراب کردن دشتها و چندین شهر و قصبه به اسامی : گری (۹) ، اوکسون...



سائون . [ ءُ] (اِخ ) (۱) ایالت سائون علیا (۲) یکی از ایالات شرقی فرانسه و همان کنت نشین سابق فرانش کونته (۳) است که اکنون بعلت جریان رودخانه ٔ سائون این نام را یافته است . این ایالت از شمال به وژ (۴) و از مغرب به مارن علیا (۵) و ساحل طلا (۶) و از جنوب به ژورا (۷) و دوبس (۸) و از مشرق به بلفرت (۹) و مرزهای آلمان محدود است و 5374 هزارگز مربع مساحت دارد و شامل دو شهرستان وزول (۱۰) و لور (۱۱) و...



سائون -و-لوار. [ ءُ ن ُ ] (اِخ ) (۱) یکی از ایالات شرقی فرانسه است که چون دو رودخانه ٔ سائون و لوار آن را مشروب میکند این نام را یافته است . از شمال به ساحل طلا، از مشرق به ژوراواِن ، (۲) از جنوب به رون (۳) و لوار، (۴) از مغرب به آلیه (۵) و نیور (۶) محدود است . مساحت آن 8826 هزارگز مربع است . بچهار شهرستان ماکون (۷) (مرکز ایالت )، اوتون ، (۸) شالون سور سائون ، (۹) شارول (۱۰) و



سائی .(اِ) (۱) نوعی از میمونهای آمریکای جنوبی است که در کلمبیا و گویان و برزیل و پاراگوئه پراکنده است . موی سر این حیوان زبر و کوتاه است و بر روی پیشانی آن بصورت شبکلاه سیاهی درمی آید.



سائی . (اِخ ) رجوع به محمدبن عبداﷲ سائی شود.



سائی میری . (اِ) (۱) میمونی است که در مناطق استوائی آمریکا سه نوع از آن دیده میشود این حیوان با انیاب تیز برجسته ودر عین حال خمیده و با ثنایای برگشته و دم بسیار بلند استوانه ای پیچان مشخص میشود. رنگ آن معمولاً زرد نارنجی است . نوع معمولی سائی میری در سراسر منطقه ٔ آمازون (۲) و اورنوک (۳) و کلمبیا (۴) و بوگوتا (۵) پراکنده است .



سائیدگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) رجوع به ساییدگی شود.



سائیدن . [ دَ ] (مص ) رجوع به ساییدن شود.



سائیده شدن . [ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به ساییده شدن شود.



سائیس . (اِخ ) (۱) یکی از قدیمی ترین شهرهای مصر قدیم که در دلتای نیل در مشرق دمنهور قرار داشت . صنعت پارچه های کتانی این شهر مشهور بود و معبد معروفی برای الهه ٔ «نیت » حامی و خداوند این صنعت در سائیس بناکرده بودند که هرودوت از آن دیدن کرد. فنیقی ها در دوره ٔ سلسله ٔ هجدهم و اهالی لیبی در دوره ٔ سلسله ٔ بیستم فراعنه ، نمایندگیهای تجارتی در سائیس تأسیس کردند. سپس همین مهاجرین امرای سائیس نام یافتند و بعنوان بیست و ششمین و بیست وهشتمین...



سائیگا. (اِ) (۱) نوعی غزال مخصوص اروپای مرکزی و آسیای غربی است که آن را سائیگای تاتار (۲) نیز نامند. باندازه ٔ یک گوسفند بزرگ و دارای قدی کوتاه و هیکلی چاق است . بینی برآمده و برجسته ای دارد که تا نزدیک چشمانش کشیده شده و بشکل خرطومی بنظر میرسد.پشم صورت و گلو و شکمش خاکستری مایل بسفیدی است . فقط نوع نرینه ٔ این حیوان شاخ دارد. در دوران چهارم زمین شناسی این حیوان در سراسر اروپا وجود داشته است .



سائین .(اِخ ) دهی است از دهستان کورائیم بخش مرکزی شهرستان اردبیل و در 31 هزارگزی جنوب اردبیل واقع است و تا شوسه ٔ اردبیل 18 هزارگز فاصله دارد. منطقه ای کوهستانی است و هوای آن معتدل است . 751 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و رود سائین است . محصول غلات دارد و شغل اهالی آن زراعت و گله داری و صنایع دستی و قالی بافی است . راه شوسه دارد. (از فرهنگ...



سائین . (اِخ ) رجوع به صائین شود.



سائین در. [ دَ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان کوهپایه ٔ بخش آبیک شهرستان قزوین و در 22 هزارگزی شمال باختر آبیک واقع است . این ده کوهستانی و سردسیر و دارای 107 تن سکنه است . چشمه سارهائی دارد و محصول آن غله و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است و عده ای نیز برای کار به تهران و تنکابن میروند و باز میگردند. راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج



نمایش ۱ تا ۲۰ از ۲۰۰ مقاله