وقتى بيمارى به کوهستان مى‌رود، به‌دليل اينکه در کوهستان اکسيژن کمتر مى‌شود، کمبود اکسيژن موجب افزايش گلبول‌هاى قرمز خون مى‌گردد و همين ازدياد گلبول‌هاى قرمز خون است که باعث مداواى بيمارى شخص مى‌گردد. در ضمن در کوهستان انرژى‌هاى کيهانى (پرانا) بيشتر از نقاط ديگر يافت مى‌شود، که اين انرژى‌ها هم باعث مداواى بيمارى شخص مى‌گردد.


هر چقدر بيشتر صعود کنيم از اکسيژن هوا کاسته مى‌گردد و همچنين فشار هوا هم کم مى‌شود. به همين دليل بيمار احساس سبکى و نشاط خاصى مى‌نمايد (البته اين موضوع را متذکر مى‌شوم که براى بيماران، ارتفاعات خيلى زياد مناسب نمى‌باشد). اگر شخصى در ابتداى ورود به کوهستان احساس سنگينى بکند و يا اينکه نتواند کوه‌پيمائى نمايد، نبايد به خودش زياد فشار آورد. شخص بايد تا آنجائى که مى‌تواند بالا برود و اگر اين کار را هميشه تکرار نمايد بعد از مدتى (بستگى به شخص و بنيه او دارد) مى‌تواند خيلى راحت‌تر همان مسير را طى نمايد، آن هم با مسافت‌هاى بسيار طولاني. در واقع شخص بدن خود را کم‌کم با محيط اطراف (کوهستان) وفق داده که سرحالي، نشاط و سلامتى تن و روان از دست‌آوردهاى اين ورزش مفرح‌بخش مى‌باشد.


تحقيقات نشان داده است که انسان در ارتفاع مقدارى از کارآئى بدن را از دست مى‌دهد که بستگى به ارتفاع محل دارد، براى مثال:


۱. در ارتفاع ۲۲۰۰ تا ۳۰۰۰ متري، ۵ تا ۲۰ درصد کارآئى بدن خود را از دست مى‌دهيم.

۲. در ارتفاع ۴۰۰۰ متري، ۲۰ تا ۳۰ درصد کارآئى بدن خود را از دست مى‌دهيم.

۳. در ارتفاع بيش از ۴۰۰۰ متري، گاهى تا ۷۵ درصد کارآئى بدن خود را از دست مى‌دهيم.

۴. در ارتفاع ۶۰۰۰ متري، بايد از اکسيژن اضافى استفاده نمائيد.


شخص هرچه بيشتر در ارتفاع بماند، دستگاه تنفسى و به‌طور کلى بدن او به ارتفاع بيشتر عادت مى‌کند و از افت حرکات بدنيش کمتر مى‌شود و پس از مدتى اقامت در محل جديد با شرايط سازگار و بازده کارى آنها تقريباً به حالت عادى برمى‌گردد.


همچنين عادت به ارتفاع بستگى به مدت زمان اقامت و ارتفاع محل دارد، براى مثال:


۱. در ارتفاع ۳۰۰۰ متري، ۷ تا ۱۰ روز اقامت لازم است.

۲. در ارتفاع ۴۰۰۰ متري، ۱۵ تا ۲۱ روز اقامت لازم است.


البته اين ارقام تقريبى است و در اشخاص مختلف فرق مى‌کند. ”بهترين مکان براى ساختن بيمارستان‌ها، کوهستان‌ها مى‌باشد“.