کيفيت و حال عمومى هر خانمى در نيمهٔ دوم آبستني، تابع استعداد عمومى و جسمى وي، کيفيت نيرومندى او و اندازهٔ فعاليت و کارى است و که تا کنون بدان عادت داشته است. زنان نيرومند و سالم که عادت به يک زندگانى با کار زياد داشتهاند، غالباً تغييرى در حالت مزاجى و جسمانى خود احساس نمىکنند اما زنان ضعيف و رنجور بر عکس با پيشرفت حاملگى رنج مىبرند.
در نيمهٔ دوم باردارى براى زن جوان يک حادثهٔ بزرگ و مهيج پيش مىآيد: احساس مىکند که جنين در داخل بدن او حرکت مىکند. چه وقت اين حرکت از طرف زن درک مىشود؟ براى همه در يک زمان صورت نمىگيرد. کسى که چندمين دورهٔ آبستنى را مىگذراند زودتر از کسى که براى بار اول آبستن شده است درک مىکند. معمولاً حرکت طفل را در ماه پنجم بايد منتظر بود. در بعضى مواقع حتى زودتر. بهطور مبهم و پيچيده ناگهان زن تکان آرام و خفيفى در شکم خود احساس مىکند، ابتدا نمىتواند حقيقتاً توصر کند که اين حرکت از آن طفل بوده است بلکه خيال مىکند که آن ناشى از حرکت امعاء و احشاء خود مىباشد. اما بيشتر مواظب خواهد شد که از آن پس با دقت توجه نمايد. در روزهاى بعد مکرر و همچنين در شب اين جريان تکرار مىشود سپس اينقدر واضح انجام مىگيرد که ترديدى باقى نمىماند که طفل است که حرکت مىکند. به سختى مىتوان توصيف کرد که چگونه اين واقعه زندگانى مادر را تحتالشعاع قرار مىدهد. يک باره زنِ جوان داراى دليل محکمى است که کودک در درون خود زندگى و نمو مىنمايد و چقدر خوشحال است که او را خود حمل مىکند. و اکنون مشتاق زمانى است که او را در آغوش بگيرد.
از اين زمان به بعد ضربان قلب جنين نيز از شکم مادر قابل شنيدن است، تعداد ضربان قلب جنين خيلى بيشتر از تعداد ضربان قلب بزرگترها خواهد بود و تقريباً به ۱۲۰ بار در دقيقه بالغ مىشود. بهتر است تاريخ زمانى که در آن براى اولين بار حرکت جنين احساس مىشود يادداشت شود. طبيب يا ماما شايد بعداً از او سؤال کنند. در هفتههاى بعد حرکت جنين باز هم واضحتر و زندهتر مىگردد. دقيقاً تکتک حرکات و لگد زدن کودک قابل درک است. حتى گاهى از روى لباس نيز قابل رؤيت خواهد بود. اگر در آخرين ماهها اين حرکت کم شود ناشى از تنگى جا در بطن مادر است.