اصطلاحاتى است که مى‌گويند فرشته‌ها حامى طفل هستند و در بسيارى موارد ما خود نيز بدان پى برده‌ايم. هر چقدر که مادر مواظب باشد و تذکرات لازم و ضرورى را به طفل بدهد و يا در نظر گرفتن اينکه مادر با احساس ظريف مادرانهٔ خود از طريق الهام پى به خطر مى‌برد، باز مى‌بينيم که قادر نيستيم جلوى حوادث خطرناک در زندگى طفل را به موقع بگيريم. هنگامى که اطفال آنگونه کنجکاوانه و ضربتى دنياى اطراف خود را مى‌شکافند غيرممکن است که ما بتوانيم پيش‌بينى کنيم چه اتفاقى خواهد افتاد. بنابراين هر مادرى يکبار هم که شده در موقعيتى قرار مى‌گيرد که بايد يک زخم و يا برديدگى را پانسمان کند. و يا شايد شاهد صحنه‌اى خواهد بود که فرزند خردسال وى گرفتار سقوط و شوک، تصادف شده است، گريه مى‌کند و يا فريادى که از درد بلند مى‌شود نه تنها خود زنگ خطرى است که کمک مى‌طلبد بلکه نشان خوبى نيز هست. بدنى معنى که به ما مى‌فهماند که طفل بيهوش نيست، دچار شوک شديد نشده است. پس بايد از فرياد طفل خود را تسلى بدهيم و با آرامش به سراغ حادثه برويم.


در اکثر مواقع کوبيدگى موضعى به چشم مى‌خورد که پس از چند ساعت کبود مى‌شود، پس از چند روز کمرنگ‌تر شده و به رنگ سبز در مى‌آيد و بالاخره ناپديد مى‌شود. در اين مورد معالجه‌اى لازم نيست. معمولاً اطفال با اينکه بسياز زمين مى‌خورند و يا به طريق ديگرى به خود ضربتى وارد مى‌سازند، جز لکه‌اى کبود روى بدن آنها، اتفاق ديگرى نمى‌افتد. برخلاف بزرگسالان که در اينگونه مواد اغلب يا مفاصل در مى‌رود و يا استخوان مى‌شکند!


اما ممکن است اتفاق ديگرى بيفتد، طفل زمين خورده است و از دهان و بينى او خون مى‌ريزد. طفلِ گريان با صورت خون‌آلود وحشتناک به‌نظر مى‌آيد در حالى‌که آنقدر جاى نگرانى نيست. فوراً يک قطعه پنبه وارد سوراخ بينى مجروح بکنيد که خون بند خواهد آمد. و خونريزى دهان معمولاً در اثر ترک خوردن لب بالا است که با يک چسب زخم و يا پماد مى‌توانيد جلوى آن را بگيريد. و حال شايد متوجه مى‌شويد که شلوار روى زانو پاره شده و از زير آن، ناحيه مجروح و خون آلوده ديده مى‌شود. در اين صورت با يک حولهٔ کوچک تميز که در آب فرو مى‌بريم (از پنبه استفاده نمى‌شود زيرا الياف آن به زخم مى‌چسبد) زانو را تميز مى‌شوئيم سپس روى يک قطعه تنزيب استريل مقدارى پودر بچه مى‌ريزيم و آن را روى زخم مى‌گذاريم (اگر تنزيب موجود نبود از پارچه سفيد و تميزى که روى آن اطوى داغ کشيده شود مى‌توان استفاده کرد). استعمال پماد لازم نيست. اگر روى زخم خون دلمه شده باشد آن را بر نمى‌داريم زيرا خود يک نوع پانسمان طبيعى است. هدف پانسمان پاکيزه نگهداشتن جاى زخم آلودگى است و اگر زخم عميق و وسيع باشند، پانسمان باعث خواهد شد که بافت‌ها بدون مزاحمت التيام يابند. حال تا چه مدت بايد زخمى را پانسمان نمود؟ تا زمانى که سطح زخم مرطوب است و پانسمان باعث مى‌شود از تماس زخم با لباس جلوگيرى به‌عمل مى‌آيد.

بريدگى

روزى طفل شما قطعه‌اى شيشهٔ سبز رنگ که شکسته شده از يک بطرى مى‌باشد در خيابان پيدا مى‌کند. رنگ آن توجه او را جلب نموده و به تصور شيء گرانبهاء آن را برمى‌دارد و طورى محکم در دست‌هاى خود نگاه مى‌دارد که باعث مى‌شود کف دست او بريده شود و خون به‌صورتى جارى مى‌گردد که خيال بند آمدن ندارد. در اينجا مادر و طفل بايد به سراغ طبيب بروند که دکتر با چند بخيهٔ کوچک بريدگى را مى‌دوزد و اين کار لااقل ارزش آن را دارد که جاى بريدگى خوب جوش بخورد و علامت بدى باقى نماند. هرگونه بريدگى عميق در دست و يا در پا مخصوصاً در انگشتان بايد توسط طبيب بازديد و بخيه شود. چون طبيب مى‌تواند قبل از بخيه رشته‌هاى اعصاب را مورد بازديد قرار دهد و لاى زخم را ببيند که چيزى در آن باقى نمانده باشد. هنگامى که همراه طفل خود با يک بريدگى عميق نزد طبيب مى‌رويد اگر اين اتفاق در حياط يا خيابان و يا در روستا و در طويله افتاده باشد، دکتر از شما سؤال مى‌کند که آيا طفل تاکنون سرم ضد کزاز دريافت کرده و يا عليه کزاز واکيسنه شده است و اگر جواب مثبت است چه وقت!


اگر طفل تاکنون عليه کزاز واکسن نزده باشد، پس دکتر به او سرم پاسيو کزاز ترزيق مى‌کند. اين سرم از خون حيوانات مختلفى گرفته مى‌شود که عليه کزاز واکيسنه شده‌اند. مصونيتى که اين سرم ايجاد مى‌کند چند ماه بيشتر داوم ندارد در حالى‌که مصونيت واکسن اکتيو کزاز سال‌ها دوام دارد.

شوک

يک تکان شديد، يک تصادف، و يا يک ضربه گاهى متأسفانه ضايعات شديدترى دربر دارد. وقتى که درد و ترس خيلى شديد باشد، شوک پديد مى‌آيد. به‌عنوان مثال هنگامى که طفل کوچکى در کالسکه قرار نمى‌گيرد و بى‌باک جست و خيز مى‌کند، بالاخره از کالسکه روى اسفالت خيابان مى‌افتد. ابتدا فريادى دلخراش مى‌کشد و سپس ناگهان ساکت مى‌شود و لب او کبود مى‌گردد روى زمين ولو مى‌شود و شايد خواب مى‌رود و بالاخره پس از نيم ساعت قضايا تمام مى‌شود. همچنين پس از هرگونه اتفاق که توليد درد شديد در اعضاء بکند ممکن است شوک عارض شود.


عضو مجروح در مدت زمان شوک غالباً مطلقاً بى‌حس مى‌شود که از اين قضيه مى‌توان براى مداواى عضو مجروح حداکثر استفاده را کرد. شوک که گاهى منجر بيهوشى کامل مى‌گردد در موارد استثنائى تهديد‌آميز است در اينگونه موارد مهم است که بيمارى کوچک را فوراً مسطح بخوابانند و او را گرم نگاه دارند. وقتى گونه‌ها قرمز مى‌شوند و طفل بيدار مى‌گردد خطر برطرف شده است.

تکان مغزى

يکى از موارد شوک، تکان مغزى است که طفل فوراً بيهوش مى‌شود. اين عارضه غالباً بيش از چند دقيقه طول نمى‌کشد. بعد از به هوش آمدن، طفل احساس سردرد دارد و استفراغ مى‌کند. اگر بيهوشى فقط چند ثانيه طول بکشد اطرافيان چيزى احساس نمى‌کنند ولى استفراغ علامت مهمى است که طبيب دستور استراحت مطلق بدهد و از خود سؤال نمايد آيا شکستگى جمجمه و ضايعات مغزى به‌وجود آمده است يا خير؟ خوشبختانه کاسهٔ سر يک طفل کوچک هنوز مانند بزرگسالان سخت نيست و به همين دليل خيلى از ضربه‌ها را تحمل مى‌کند بدون آنکه به مغز آسيبى وارد آيد. به‌نظر مضحک مى‌آيد ولى حقيقت دارد که سقوط از روى ميز قنداق يا ضربه به پس سر هنگام زمين خوردن براى بابا خطرناک‌تر است تا پسر قنداقى وي!