توجه به پيشرفت‌هاى روحى و تکامل روانى کودک مادر را خوشحال نموده، و احساس سعادت مى‌نمايد. کم‌کم طفل تفاهم با محيط اطراف پيدا مى‌کند. از شش ماهگى طفل شروع به قيل و قال و آواز خواندن مى‌کند. در ماه‌‌هاى بعد براى اداى اسم اشياء و يا انجام عملى، يک هجى را تکرار مى‌کند. زيرا او اشياء اطراف را مى‌شناسد، مخصوصاً شيشهٔ شيرش را و يا ظرف محتوى حريره را. طفل اطرافيان را مخصوصاً آنها که گاهى با او مشغول مى‌شوند مى‌شناسد، بيش از همه مادر را. او براى مادر، مى‌خندد، و از خوشحالى جست و خيز مى‌کند. او به قدم‌هائى که نزديک مى‌شود، گوش مى‌دهد و به طرف در ورودى نيز توجه مى‌کند. کم‌کم مى‌داند که مردى که ظهرها و شب‌ها به خانه مى‌آيد کيست. او پدر را با نگاه خود سلام مى‌دهد. در تمام روز در تحرک است. ديگر آن موجود بى‌حرکت و بى‌دفاع که مطيع حرف بود نيست. زندگى روحى و جسمى دائم در پيشرفتِ او بايد در هنگام پرستارى کاملاً رعايت شود.

حمام اواخر يک سالگى

حالا ديگر مانند زمان نوزادى لازم به رعايت دستور نيست. او مى‌خواهد بنشيند و بازى کند؛ حولهٔ کوچک شستشو را مى‌گيرد و مى‌خواهد آن را بمکد؛ صابون براى وى جالب است. اگر با رضايت و ميل در آب است، پس حمام را به‌عنوان لخت بودن مى‌فهمد. از شادى مى‌خندد. وقتى او را از آب بيرون مى‌آوريم فرياد مى‌کشد و مى‌خواهد مجدداً به داخل آب برگردد. اگر طفلى با بى‌ميلى حمام نمايد، درست جريان در مورد او برعکس است. در اين سن حمام روزانه همچنان بادى اجراء شود. درجهٔ حرارت آب در فصل گرم بايد ۲ ـ ۳ درجه پائين‌تر باشد. مدت حمام در اين دوران نيز نبايد زياد طولانى باشد. کودک بايد هنگام صبح استحمام شود، البته در صورتى‌که با برنامهٔ کار مادر مطابقت داشته باشد. مادرانى بنا به اقتضاء شغل خود کودک را شبانه استحمام مى‌کنند يا براساس اين عقيده که طفل در روز خزيده است و بسيار کثيف شده است، يک نظافت در پايان روز ضرورى مى‌دانند.

قنداق در ماه‌هاى بعد

قنداق نمودن اطفال بزرگ‌تر با وجود تمرين زياد که اکنون مادر دارد، ساده نيست. از زمانى که او به جست و خيز و تحرک و لول زدن و لگداندازى شروع مى‌کند، قنداق کردن مشکل شده است. موجود کوچک بدون اراده پاهاى خود را به گردش در مى‌آورد و آنها را داخل کهنه‌هاى تو در تو و در ماه‌هاى بعد وارد بعد وارد شلوار مى‌نمايد.


در اواخر يکسالى، کودک با سرعت فوق‌العاده خود را مى‌چرخاند و به جانب هر شيئى که مى‌بيند با شتابى تحيرآور مى‌خزد. بنابراين قنداق نمودن او بايد با مهارت و دقت انجام گردد تا کودک فرصتى براى فرار نداشته باشد. مادر مى‌تواند هنگام قنداق کردن طفل با يک اسباب‌بازى به دست او دادن، مانند يک جعبهٔ خالى، برس مو، يا کنههٔ تميزى که او با شوق با آن بازى مى‌کند و خودش را در پشتش پنهان مى‌کند، براى لحظه‌اى او را سرگرم نموده تا بپوشاند.

غذا دادن و غذا خوردن

غذا دادن به طفل نيز در اين سن به آسانيِ قبل نيست. او براى غذا و خوراک معينى اشتياق زيادى نشان مى‌دهد. و ممکن است از غذاهاى ديگر حتى ابراز نفرت نمايد؛ مخصوصاً در برابر بعضى سبزى‌ها. او در هنگام غذا خوردن نيز آرامش و سکون ندارد و مرتب ورزش مى‌کند، دستهايش را داخل غذا مى‌کند و به دهان مى‌برد، يا قاشق را مى‌گيرد. در اينجا هيچ چيز کمک نمى‌کند، جز اينکه جدّاً در مقابل او مقاومت شود. در مورد او رسوم و آداب غذا خوردن نيز بايد رعايت گردد. کودک بايد غذاى اصلى خود را هميشه در ساعت معينى دريافت نمايد. اگر ممکن باشد بهتر است هميشه به او در مکان معينى غذا داده شود. در مورد نگاهداشتن و نظافت او در هنگام غذا بدهد و پس از هر قاشق منتظر بماند تا دهان طفل خالى شود و خودش براى لقمهٔ بعدى دهان خود را باز کند. اصل معکوس است که پى در پى و قاشق روى قاشق غذا در دهان طفل بگذاريم، قبل از آنکه دهان وى خالى شده باشد و طلب نمايد. اين رفتار اشتهاء طفل را مى‌کُشد. اما برعکس وقتى طفل غذا را در آرامش و با رغبت، بخورد مادر با گريهٔ او پس از غذا گمراه نمى‌شود که شايد طفل به‌علت گرسنه بودن فرياد مى‌کشد.


در هنگام غذا خوردن نبايد به طفل اجازهٔ جست و خيز داد. با سختگيرى براى غذا خوردن صحيح مى‌توان به هدف رسيد؛ يعنى طفل زود ياد مى‌گيرد که چطور بايد غذا بخورد. اگر طفل غذا را رد نمود و دهانش را براى قاشق بعدى باز نکرد و آنچه در دهان وى دارد قورت نداد، يا آنچه به او داده شده تف کرد، بايد فوراً قاشق را کنار گذارده و به او ديگر غذا نداد. وقتى او گرسنه ماند، فرياد مى‌کشد و با فرياد خود غذا را طلب مى‌کند. آن وقت غذا براى وى آماده شده و غذا دادن شروع مى‌شود. باز هم اگر از خوردن غذا خوددارى کرد، بايد غذا را کنار گذارد تا وعده غذاى ديگر برسد. به مادران اندرز مى‌دهيم که در اين موارد بايد استقامت خود را حفظ نمايند. چون ما مى‌خواهيم به يک هدف ايده‌آل برسيم نه اينکه يک مقررات خشک و شايد ظاهراً خشونت‌آميز را در مورد طفل اجراء کنيم. طفل در پشت اين سختگيرى‌ها به محبت مادر پى مى‌برد.


در بين وعده‌‌هاى غذا کودک حداکثر فقط مقدارى ميوه بايد دريافت نمايد. پس از گردش در هواى گرم معمولاً طفل احساس تشنگى مى‌کند. در اين موقع آب ميوه بايد به او نوشانده شود. غذاى طفل هميشه، در ساعت معينى بايد داده شود. اين بسيار رسم و عادت بدى است که لقمه‌اى از غذاى بزرگ‌تر‌ها به طفل مى‌دهند. مسلم است که طفل به طبيعت ”گدائى“ عادت مى‌کند و هر کس در اطراف او غذا مى‌خورد، او آرام نمى‌گيرد.


خوراکى‌هائى مانند شکلات و بن‌بن هنوز به طفل نمى‌دهيم. بعضى اطفال پس از خوردن شکلات و امثال آن به ثبورات جلدى مبتلا مى‌شوند. وقتى از طرف مهمان و ملاقات کنندگان ميوه يا شيرينى آورد مى‌شود بهتر است ضمن وعده‌هاى غذا به طفل داده شود.


شايد روش غذا دادن ما به نظر خيلى از مردمان يک سختگيرى جلوه نمايد. اما مادر مى‌داند که با اين عمل، فرزند وى داراى وضع گوارش خوبى خواهد بود و از بيمارى‌هاى گوارشى مصون خواهد ماند.

سل

سل ريوى فقط در سن جوانى و يا در سنين متوسط ظاهر نمى‌شود؛ يک سرفهٔ شخص پير ممکن است نشانهٔ سل باشد. در پشت همان بيمارى‌هاى ظاهراً ساده که قبلاً نامبرده شد، ممکن است بيمارى سل باشد. ولى در ظاهر شخص مبتلا چندان مشهود نيست. اما با ترشح باسيل، بيمارى را منتشر و ديگران را مبتلا مى‌کند. اگر يکى از اطرافيان کودک جزئى‌ترين آثار بيمارى سل را داشته باشد، بايد فوراً به طبيب نشان داده شود. پزشک بايد اظهار نظر نمايد که معاشرت او با طفل براى او خطرناک است يا نه. در اينگونه مواقع علاوه بر معاينات عمومى بدن، عکسبردارى و آزمايش بزاق و خلط سينه نيز ضرورت دارد.