زمان: امروز<br /> مکان: جائی در غربت پهناور تبعید.<br /> <br /> پیش‌پرده<br /> در زیر یک تک‌نور و در کنار سایه‌روشن‌های لرزان آقای پایا که تن‌پوش رستم پوشیده است، در برابر یک آئینهٔ قدی و بر چارپایه‌ای نشسته، سرگرم گریم کردن چهرهٔ متفکر خویش است. از بیرون هم‌همهٔ تماشاگران خیالی به گوش می‌رسد.<br /> نوری موضعی سمت راست پیشانی چشم‌انداز را به‌تئریج روشن می‌کند. همراه با شتاب نور، موسیقی یک ترانه نیز از سکوت زشد می‌کند و اوج می‌گیرد. <br /> زن ـ مرد سرخ‌پوش آرام به درون می‌آیند، او مردی است تنومند که سراپایش را تن‌پوشی سرخ پوشانده است و گیسوان مجعد و بلندش بر سر شانه‌هایش فرو ریخته‌اند ...

فایل(های) الحاقی

پروانه‌ای در مشت Parvanehee dar Mosht.pdf 548 KB application/pdf