صحنه:<br /> اتاقی در یک خانه بزرگ. دری در پایین اتاق سمت راست، یک بخاری پایین سمت چپ، یک اجاق گاز و سینک ظرف‌شویی بالا سمت چپ. پنجره‌ای در قسمت بالای صحنه. یک میز و تعدادی صندلی در مرکز اتاق. صندلی پدربزرگ در مرکز سمت چپ. در بالا سمت راست، از شاه‌نشین قسمت ِ جلو، یک تخت دو نفره نمایان است.<br /> برت پشت میز نشسته است، کلاه لبه‌داری بر سر دارد، یک مجله رو به روی خود نگه داشته، رز مقابل اجاق گاز است.<br /> رز: بفرما، این می‌تونه سرما رو ازت برونه.<br /> تخم‌مرغ‌ها و بیکن را در یک بشقاب قرار می‌دهد، گاز را خاموش می‌کند و بشقاب را به سمت میز می‌برد.<br /> بهت می‌گم بیرون خیلی سرده، این جنایته.<br /> سر اجاق گاز بر می‌گردد و از کتری داخل قوری آب می‌ریزد، گاز را خاموش می‌کند و قوری را سر میز می‌آورد، نمک و سس را درون یک بشقاب می‌ریزد و از نان دو برش جدا می‌کند، برت شروع به خوردن می‌کند.<br /> این کار درستیه، تو بخور، تو بهش احتیاج داری، می‌تونه درونت رو گرم کنه، با این‌همه، اتاق گرم‌تره، هرچند بهتر از اینه که تو زیرزمین باشی.<br /> رز به نان‌ها کره می‌مالد...

فایل(های) الحاقی

اتاق otagh.htm 81 KB text/plain