ایرج جنتی عطایی
سودی:<br /> ”ماهی مرد. <br /> آینه شکست!<br /> شب در گلخونه روبست!<br /> پنجره، از ماه رو گرفت!<br /> سیاه به تن آرد و نشست.“<br /> ”شبحکابوس“ آه سیمایی از سرب دارد و تاجی از خار بر سر، به رفتاری آرام و موزون، تشتی زرین را بر گسترهٔ چشمانداز میگرداند و آن را در میانه و در زیر بارش نوری تند بر زمین میگذارد و دور میشود...
فایل(های) الحاقی
رفت و برگشت | Raft o Bargasht.pdf | 469 KB | application/pdf |