آرتور مرگان در واپسین ساعات ریاست جمهوری‌اش که به حکم تقدیر، شاید از زمان ویلیام هنری هریسون، کمتر از هر رئیس‌جمهور دیگری علاقهٔ تارخ‌دانان را به خود جلب می‌کرد. در دفتر بیضی با آخرین دوست وفادارش نشسته بود و دربارهٔ تصمیمات نهائی‌اش تعمق می‌کرد. در آن لحظه فکر می‌کرد در تک‌تک تصمیمان چهار سال قبل اشتباه کرده است و زیاد مطوئن نبود که در این لحظات پایانی بازی بتواند به طریقی همه چیز را درست کند دوستش هم مطمئن نبود، گرچه مثل همیشه کم حرف می‌زد، و اگر هم حرفی می‌زد چیزی را می‌گفت که رئیس‌جمهور دوست داشت بشنود...

فایل(های) الحاقی

سوداگر sodagar.pdf 291 KB application/pdf