نویسنده: بهرام محیی
توماس هابس یکی از بحثانگیزترین متفکران سیاسی دوران جدید است. در میان مفسران و پژوهشگران آثار هابس، داوریهای گوناگون و متضادی در مورد آرای وی به چشم میخورد. از او به عنوان ”وکیل جباریت“ گرفته، تا ”پیشگام حقوق بشر“ یاد کردهاند. اما علیرغم این اختلاف نظرها در مورد وی، تردیدی در این زمینه وجود ندارد که توماس هابس در فلسفه سیاسی خود، نه تنها با رویگردانی از اندیشه سیاسی سدههای میانه، بلکه همچنین با گسست از فلسفه سیاسی کلاسیک یونان، یعنی سنتی تقریباً دو هزارساله، اندیشه سیاسی دوران جدید را پایهگذاری کرده است. هابس در فلسفه سیاسی خود، شالودههای استواری برای نظریه دولت به مفهوم مدرن آن ریخت. به جرئت میتوان گفت که تمام فلسفههای سیاسی پس از هابس، در تداوم و یا واکنش سنجشگرانه نسبت به آن مفاهیم، ایدهها و پرسشهایی شکل گرفتهاند، که نخستین بار در فلسفه سیاسی وی اندیشیده و طرح شده است. <br /> این نوشته آهنگ آن دارد، تا پرتویی بر فلسفه ی سیاسی توماس هابس بیفکند و بویژه از راه درنگی بر مهمترین اثر او یعنی لویاتان، برخی مفاهیم کانونی اندیشه ی وی را بکاود.
فایل(های) الحاقی
هابس و فلسفه سیاسی مدرن | habes va falsafe siasie modern.exe | 497 KB | application/octet-stream |