آب از آب تکان خوردن: حادثه‌ای رخ‌ندادن، رخ‌ندادن جنجال و هیاهوئی که احتمال بروز آن کم و بیش مسلم بوده است.<br /> آب از لب و لوچه کسی راه‌افتادن: شیفته و فریفته شدن، به نهایت طمع افتادن.<br /> آب خوش از گلوی کسی پائین نرفتن: با سختی و مشقت بسیار گذراندن.<br /> آب زیر پوست کسی دویدن: پس از بیماری وی لاغری اندکی چاق شدن.<br /> آب‌شدن و به زمین رفتن: گم‌شدن و ناپدیدشدن و از میان رفتن و نابود شدن.

فایل(های) الحاقی

ضرب‌المثل zarbolmasal.pdf 113 KB application/pdf