در مورد مبانی روانکاوی می‌توان گفت که مجالس من از همان آغاز مربوط بدانها بود و عنصر اصلی آنها را تشکیل می‌داد چرا که در پایه‌گذاریِ انضمامی این مبانی سهمی مهم داشتند، چرا که جزء لاینجرائی از کار عملی روانکاوان بودند، چرا که در بطن فعالیت آنها قرار داشته و در جهت عنصری خاص از این کار عملی یعنی تربیت روانکاوان بودند. زمانی با طعنه و استهزاء شاید به‌طور موقت و همچنین به علت موانعی که در آنها درگیر بودم محکی برای تعریف روانکاوی یافته بودم بدین معنی که آن را عبارت از درمانی می‌دانستم که توسط روانکاو توزیع می‌شود. هانری اِ که در اینجا حضور دارد مقاله‌ای را به خاطر خواهد آورد که در این باب نوشته بودم. چرا که او مقالهٔ موردنظر را در مجلدی از دایرهٔالمعارفی که مدیریت آن را به‌عهده داشت به طبع رسانید. <br /> عده‌ای چندان در امتناع از چاپ مقاله اصرار ورزیدند که هانری اِ علیرغم لطف و توجهی که به آثار من دارد خود را در مقابل چنین رد و امتناعی ناتوان یافت. هیئت مدیرهٔ مجلد مذکور البته کسانی جز روانکاوان نبودند که در این امتناع اصرار ورزیدند. مقالهٔ موردنظر در مجموعه‌ای از آثار مکتوبی که در حال فراهم آوردن آن هستم به چاپ خواهد رسید و فکر می‌کنم خود شما قضاوت خواهید کرد که محتوی مقاله همچنان تازگی خود را حفظ کرده است. گواه تازگی مضمون مقاله اینست که مربوط به همان مسائلی می‌گردد که می‌خواهم در حضور شما عنوان کنم، مسائلی که جهت حضور مرا در این جا در وضعیتی که واجد آن هستم نشان می‌دهند، چه مربوط می‌گردند به طرح این پرسش که روانکاوی چیست؟<br /> این پرسش احتمالاً واجد نوعی ابهام است، چرا که همان طور که در مقالهٔ مذکور نوشته بودم حالت چوب دو سر طلا را دارد. نیت اصلی در نوشتن مقاله نیز روشن کردن همین پرسش بود، پرسشی که می‌بایستی امروز از جایگاه دیگری در حضور شما از سر بگیرم.

فایل(های) الحاقی

چهار مفهوم اساسی در روانکاوی 4 mafhooom e asasi dar ravankari.pdf 326 KB application/pdf