مهدی چهلتنی
ماههای آخر سال ۱۳۸۱ یکی از دوستان، از بازار کتب ممنوعه کتابی خریده و برایم هدیه آورد و اصرار کرد حتماً آن را بخوانم. متأسفانه این اثر بدیع مدتها همچنان ناخوانده باقی ماند تا کمکم از همان بازار بهدست این و آن رسید و گاهی از بنده نیز میپرسیدند که آیا آن کتاب را خواندهام و جوابی برای آن حرفها دارم؟<br /> از ابتدای شهریور سال ۸۲ یکبار و سپس برای بار دوم و بالاخره برای سومین بار کتاب ”تولدی دیگر“ نوشتهٔ آقای شجاعالدین شفا را با دقتی را با دقتی در حد طاقت خواندم. هر بار در اواخر کتاب بیشتر تعجب میکردم که چطور آقای شفا در صفحهٔ ۵۳۲ از تولدی دیگر نوشتهاند:<br /> گفتوگوی ما تقریباً به پایان رسانده است. در این گفتوگو من کوشیدم تا فشردهای از ارزیابیهای سرشناسترین اندیشمندان جهان نو را درباره تاریخ مذاهب و واقعیتهای مذهبی ـ که بیگمان بخش اعظم آنها برایت ناشناخته بوده است ـ در اختیار تو قرار دهم.<br /> اینکه آقای شفا فرمودهاند: ”قسمت اعظم آن ناشناخته بوده است“، یک شکستهنفسی ادیبانه است. حقا که کل این کتاب و نوع تحقیقات و نثر مؤدبانه آن و امانتداری نویسنده آن و تحریفها و دروغهای آن و غرور کاذب نویسنده آن و اهانتی که به خوانندگان روا داشتهاند، همگی از انواع بدایع کتابنویسی است. ملاحظه میفرمائید:<br /> قرآن در خانهٔ هر مسلمانی هست. چه کسی غیر از این آقای شفا جرأت میکند کتابی بنویسد و بیش از دهها آیهٔ کریمهٔ قرآن را بهگونهای بر وفق مراد خود، ترجمه و کم و زیاد کند که هیچ نسبتی با معانی اصلی نداشته باشد؛ و ابداً احتمال ندهد که ممکن است کسانی به منبع اصلی، یعنی قرآن کریم در تاقچهٔ خانه مراجعه کنند و رسوائی این دغلکاری آفتابی شود؟<br /> چه کسی دیده یا شنیده است که نویسندهای مکرر از کتاب مقدس یعنی، تورات و انجیل نقل قول کند و پی در پی در ”کمال امانت“! جعلیاتی از خود بر کلمات این دو کتاب بیافزاید یا از آن کم کند؟
فایل(های) الحاقی
هزار تقلب دیگر از شجاعالدین شفا در ”تولدی دیگر“ | hezar taghalobe digar.pdf | 1,102 KB | application/pdf |