نوشته دکتر محمود عزیزی
صحنهٔ یکم<br /> شروع نمایش، مبارزهٔ اشقیا و حر است. حر شهید میشود.<br /> آواز: مو آن رندم که نامم بی قلندر<br /> نه خانُم بی، نه مانُم بی، نه لنگر<br /> صحنهٔ دوم<br /> حر: حالت غریبی است، هوا خیلی گرم است و من دلتنگ هستم. آنچه دیدهام آیا زادهٔ وهم من است؟ آیا چشمانم به درستی دیدهاند، آنچه را که دیدهاند؟ که مرا از فرط ترس و حیرت به عذاب آورده است. اگر به چشمانم که میدیدند، باور نداشتم، به خدا سوگند باور نمیکردم آنچه را که دیدگان من دیدهاند. آن صحنهٔ دهشتناک خاطر مرا مشوش میکند. اینگونه علایم، قبل از هر مصیبت عظیمی آشکار میشوند. ای مردگان کفنپوش از چه روی بر بطن رؤیای من جای گرفتهاید؟ بازگردید به قبرهای خود. آنچه را که دیدهام، آرزو ندارم که حقیقت پیدا کند.
فایل(های) الحاقی
نمایش نامهٔ حُر | namayeshnameye hor.htm | 74 KB | text/plain |