اسکاچ پل و انقلاب اسلامی

پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن ماه سال 1357 ش / 1979 م در حالی اتفاق افتاد که شرایط تاریخی برای تحقق آن ـ نه به لحاظ اقتصادی، نه به لحاظ سیاسی و نه به لحاظ فرهنگی ـ حداقل از چشم انداز متداول نظریه پردازی ها، هیچ آماده نبود. در این شرایط، به لحاظ اقتصادی با دنیایی دوقطبی مواجه هستیم که در نیمی از آن برنامه های اقتصاد کاپیتالیستی و در نیم دیگر آن برنامه های اقتصاد سوسیالیستی اجرا می شود و هیچ جریان اقتصادی اعم از فردی، گروهی و سازمانی، بدون قرار گرفتن در زیر چتر حمایتی یکی از این دو قطب اقتصادی قادر به ادامه حیاتش نمی باشد. به لحاظ سیاسی نیز با دنیایی دوقطبی مواجه هستیم که در نیمه غربی آن تفکر لیبرالیسم و در نیمه شرقی آن تفکر مارکسیسم حاکم می باشد و هر یک از دو قطب مذکور، در حوزه سیاست، مفاهیم خاص خود را تولید کرده اند به گونه ای که جریانات منتسب به آن ها تنها با همان مفاهیم می توانند هویت و ماهیت سیاسی شان را ابراز کنند. به لحاظ فرهنگی نیز با دنیایی مواجه هستیم که در بهترین شرایط آن، دین و مؤلفه های آن، اگرنه حذف و محو، لااقل به حاشیه رانده شده اند. در دنیای غرب، از بیش از یک قرن قبل، تئوری های مختلفی در انکار، تقلیل و تنزیل دین مطرح شده است، به گونه ای که در شرایط مورد بحث، از دین، جز پوسته ای باقی نمانده بود. در دنیای شرق، وضعیت از این هم بدتر بود، چه، اساساً در این دنیا، نگرش غالب، بر ماتریالیستی بودن جهان استوار بود. در چنین شرایطی سخن از دین و دینداری و مهم تر، سخن از حکومت دینی ـ چیزی که در انقلاب اسلامی ایران اتفاق افتاد ـ بسیار بعید، غیرمعقول و ناممکن می نمود.<br /> انقلاب اسلامی ایران، ضمن این که ساختار نظام 2500 ساله شاهنشاهی را به هم ریخت، و نیز، ضمن این که موازنه قدرت را در مقیاس جهانی به نفع دین به هم زد به گونه ای که دین در سایه و حاشیه را به مرکز مناسبات اجتماعی دعوت کرد، بستری مناسب و در عین حال، جدّی برای آزمون و محک انواع تئوری های رایج در علوم اجتماعی درباره انقلاب ها گشت.

فایل(های) الحاقی

اسکاچ پل و انقلاب اسلامی eskach pol va enghelabe eslami.exe 713 KB application/octet-stream