هر مکتوب تقدیر خویش را دارد. در سال ۱۹۲۳ نوشتهای منتشر شد دربارهٔ ”رابطهٔ مارکسیسم و فلسفه، مسألهای که از لحاظ نظری و عملی از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است.“ این نوشته علیرغم خصوصیت به شدت علمیاش به هیچ رو پیوندپراتیکیاش را با مبارزات عصر ما که در آن زمان به اوج خود رسیده بود منکر نمیشد. پس طبعاً آمادگی آن را داشت که از سوی گرایشی که عملاً با آن به ستیز برخواسته بود، از لحاظ تئوریکی نیز با برخوردی مغرضانه و طردآمیز مواجه شود. از طرف دیگر انتظار میرفت گرایشی که آن نوشته در تئوری و به کمک تئوری در مقام دفاع از سمت گیری پراتیکی آن بوده است به شیوهای بیطرفانه و حتی با حسن نیت آن را بهعنوان یک تئوری مورد بررسی و سنجش قرار دهد. اما این هر دو وارونه اتفاق افتاد. فلسفه و علم بورژوائی در ارزیابی خود از ”مارکسیسم و فلسفه“ با ندید گرفتن پیششرطها و پیامدهای پراتیکی تز مورد دفاع آن اثر و با درک کردن یک طرفهٔ خود آن تز،...
فایل(های) الحاقی
موقعیت کنونی مسألهٔ ”مارکسیسم و فلسفه“ | mogheiyate kononi marxism va falsafeh.pdf | 432 KB | application/pdf |