گفته‌اند که در بهشت، خواجه کائنات (ص) از کوشک خود ببرون می‌آید و گوئی کسی را می‌طلبد. خطاب می‌شود: ای رسول من! چه کسی را می‌طلبی! عرض می‌کند: اویس را. ندا می‌آید: که نگران نباش تو او را نخواهی دید. همان‌گونه که در دنیا او را ندیدی. عرض می‌کند: پروردگارا مگر او کجاست؟ فرمان می‌رسد: فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر (کنایه از اینکه در جوار من است). سوال می‌کند: پروردگارا آیا او مرا می‌بیند؟ پاسخ می‌رسد: کسی که ما را می‌بیند چه حاجت که تو را ببیند!...

فایل(های) الحاقی

آه از بیزادی و درازی راه ah az bizadi va draziye rah.pdf 59 KB application/pdf