صادق هدایت شاید به خاطر گیاهخداریش مردی لاغر اندام و شکننده بود. میانه بالا بود و سپید تابه، با چشمانی گیرا در پس عینکی که روی بینی‌اش کمی به پایین می‌لغزید. تا پیش از ساعت ۸ بعد از ظهر که از آن پس گیلاسی دو یا سه مشروب می‌خورد و شنگول می‌شد، مردی کم سخن و عبوس بود و تا حدی تاثیر خود بگیری در بیننده باقی می‌گذاشت. ولی این تنها این‌چنین به نظر می‌رسید و از درون مردی بی ادعا و متعادل و کمی خجالتی و تهی از اعتماد به نفس بود. من هدایت را به کمک نوشین شناختم...

فایل(های) الحاقی

دیدارها و گفت‌گوهای من با صادق هدایت didar o goftogoohaye man ba sadegh hedayat..pdf 54 KB application/pdf