آفتاب

The Devil All the Time، مکافات قبل از جنایت



داستان افرادی غیرعادی را در سال 1960 بعد از جنگ جهانی دوم، دنبال می‌کند که از مشکلات روانی بعد از جنگ رنج می‌برند.

همیشه شیطان ساخته آنتونیو کمپوس یکی از مهمترین فیلم های سال 2020 است. فیلم به مثابه یک مکافات قبل از جنایت رویدادها را پیش می برد که این بزرگترین تفاوت در ژانر است. بازسازی قصه بر اساس یک رمان همواره با چالش های فراوانی روبه رو است که مولف تا حدودی از پس برانگیختگن درست احساسات بیننده بر آمده است. فیلم اشاره عمیقی به ساختار دوار هستی دارد و به خوبی نشان می دهد سرگذشت پدر یا مادر چگونه برای فرزندان تکرار می شود و مانند ژنی به نسل های بعد منتقل خواهد شد. 

در سکانس های ابتدایی فیلم می بینیم که کشیش متوهمانه با خدا سخن می گوید، با این توهم شیشه ای پر از عنکبوت را روی خود خالی می کند، خود را به مدت چند روز در اتاق تاریک و تنگی زندانی می کند و مدام او را صدا می زند، همسرش را به قتل می رساند با این باور که خدا این قربانی را پذیرا می شود و به او جان تازه می بخشد. قربانی کردن و قربانی شدن تم فیلم است. «همیشه شیطان» نه کشیشی است که با بازی نسبتا خوب رابرت پتینسون همراه شده و نه انتقام جویی بر اساس یک هیجان روانی ؛ بلکه ناآگاهی و تنهایی آدم هایی است که به جای تفکر به توسل تکیه می کنند. کاراکترهایی که نه تعریف درستی از خدا دارند و نه باور صادقانه ای. برای لذت جویی کسی را به زور اسلحه وادار به عکس گرفتن می کنند. البته فیلم نامه همچنان در بیان چرایی های رمان ابتر است. اما اشاره درستی به موعظه گران دارد. آنان که موعظه می کنند خود بیش از هر کس دیگری به موعظه نیازمندند. 

Tom Holland thanks for the love and support for “The Devil All The Time”

فیلمنامه «همیشه شیطان» دارای جاهای خالی بسیاری است که بیننده از پر کردن آن عاجز می ماند. هدف قتل های سریالی مرد و زنی با سوار کردن افراد کنار جاده چیست ؟ شاید شکل جدیدی از متا سینما در ژانر نوآر باشد اما یک ادای دین به سینما بیش از هر قصه ای نیاز به پاسخ دارد. ساده گویی در تولید و پایداری یک عشق از نقاط قوت فیلم نامه است. سرباز به سادگی عاشق خانم مهماندار می شود با او ازدواج می کند و بعد از آگاهی از بیماری او دست به دامن باور ها می شود سگ را در پیشگاه خدا قربانی می کند، او را از دست می دهد و در آخر خودکشی می کند. یک داستان عاشقانه که زوائد آن زده شده و سرآمد خرده پیرنگ هایی است که راوی با نریشن به موقع آنها را تعریف می کند. اما دقیقا کامل بودن این خرده پیرنگ ناقص بودن دیگر خرده پیرنگ ها را زیر سوال می برد. و از طرفی پیرنگ اصلی که شناخت شخصیت پسر بچه ای است که محصول یک عشق افسرده بوده را سخت می کند. در این لحظات است که قدرت ادبیات بر فیلم نامه ای که از آن اقتباس شده می چربد. اقتباس به همان اندازه که لذت بخش و معناگرا است می تواند ناکافی باشد. به همین دلیل است که بسیاری از رمان نویسان، از جمله همینگوی، اصرار داشتند بر فیلم نامه نظارت کنند. جدای از بحث محتوایی فیلم نامه، دکوپاژ اثر من را یاد آثار پل توماس اندرسون می اندازد که مشخصا «خون به پا خواهد شد» یکی از نزدیک ترین اشاراتی است که مولف به انباشت تجربی سینمایی خود داشته است . 

رشد عقلایی مسیحیت در رسانه سینما وابسته به نقد ریشه ای آن است. مسیحیت و باور به توسل یکی از جاذبه هایی است که کارگردانان را مجاب به ساختن می کند. علاوه بر آن قداست دین و مذهب را در نقد پذیری آن عنوان می کند. در «همیشه شیطان» قربانیانی وجود دارند که هنوز ماهیت خود را کشف نکرده به بهانه صحبت با خدا و نزدیکی به او شکنجه می شوند. نقد بزرگ فیلم به قداستی است که برای موعظه گران و کشیشان قائل شده اند. فیلم «تردید» ساخته جان پاتریک شنلی با بازی زیبای فیلیپ سیمور هافمن به خوبی این عدم قداست واعظین را به نمایش می گذارد. از همین رو «همیشه شیطان» با تکیه بر فرم چنین آثاری و بهره گیری از قصه یک رمان که آن را با لکنت بیان می کند توانسته اثری خلق کند که با همه تجریبات گذشته سینما در این حوزه متفاوت باشد. 




وبگردی