استاندارد کردن در هر سطح آن وسيلهاى است براى نائل شدن به يک اقتصاد عمومى بهينه و در يک کارخانه دسترسى به اين اقتصاد در ارتباط با تمامى قسمتها و بخشها مدنظر قرار مىگيرد. بهطورکلى پذيرش و اجراى فعاليتهاى استاندارد کردن نياز به مجموعهآى از ارزيابىهاى اوليه در اين زمينه دارد. هرچند بهدليل گوناگونى ماهيت استانداردها و درک اين مطلب که برخى از فوايد اقتصادى استاندارد کردن کاملاً نامحسوس و غير قابل تعيين است عمل ارزيابى با مشکلات فراوان همراه خواهد بود. براى مثال ارزيابى منافع حاصل از بهکارگيرى يک علامت ايمنى و يا منافع حاصل از بهکارگيرى يک استاندارد اصطلاحات در برقرارى ارتباطات مشکل است. عموماً چنين پيدا است که ارزيابى منافع از نظر کيفى بهمراتب سادهتر از ارزيابى آن از نظر کمى است.
براى مثال استانداردهاى علائم يا اصطلاحات سبب سهولت ارتباطات و ممانعت از ابهام و سوءتعبير بين افراد يا بخشها مىشود يعنى از بروز اغتشاش در کار آنها ممانعت مىکند. با اين حال ارزيابى فوايد کمى ناشى از کاربرد استانداردها و يا خسارت ناشى از عدم بهکارگيرى استانداردها مشکل است. يکى ديگر از جنبههاى مهم سودمندى اين قبيل استانداردها در دسترس بودن اطلاعات براى کسانى است که به آن نياز دارند و در اين خصوص مىتواند بهعنوان يک ابزار مهم جهت آموزش يک کادر جديد مورد استفاده قرار گيرد.
با وجود اينکه ارزيابى کمى فعاليتهاى استاندارد کردن مشکل است اما انجام ارزيابى در مواقعى که استاندارد کردن بهعنوان يک ابزار مهم در عمليات کارخانه مطرح است ضرورى است. اتحاديه بينالمللى کاربرد استاندارد (International Fedration for the Application of Standards-IFAN) و در راهنماى شماره يک خود يک طرح کلى را در مورد روش تعيين فوايد طرحهاى استاندارد و کارخانهاى مشخص نموده است. اين روش شامل ارزيابى اثرات استاندارد کردن بر تمامى جنبههاى مختلف عمليات کارخانه مىباشد و در صورت امکان آنها را بهصورت برآوردهاى اقتصادى (محاسبات مالي) بيان مىکند.