يک شرکت قبل از ورود به بازار خارجي، بايد اهداف و سياست‌هاى بازاريابى بين‌المللى خود را روش سازد. اول، شرکت بايد تصميم بگيرد مى‌خواهد در بازار خارج به چه حجم فروشى دست يابد. بيشتر شرکت‌ها کار را با مقادير کم آغاز مى‌کنند. بعضى از شرکت‌ها اساساً به‌عنوان هدف، همين سهم اندک را براى خود انتخاب مى‌کنند. شرکت‌هايى نيز هستند که اهداف بزرگترى را دنبال مى‌کنند. براى اين شرکت‌ها بازارهاى خارجى با بازارهاى داخلى اهميتى يکسان و يا حتى بيشتر دارند.


دوم، شرکت بايد تعيين کند مى‌خواهد در چه تعدادى از کشورهاى خارجى به فعاليت بپردازد. به‌طورکلي، منطقى‌تر آن است که تعداد کشورهاى انتخابى محدود شود اما عمق فعاليت در هر کدام افزايش يابد.


سوم، شرکت بايد تصميم بگيرد مى‌خواهد در چه نوع کشورهايى فعاليت کند. جذابيت يک کشور بستگى دارد به محصول، عوامل جغرافيايي، درآمد و جمعيت، اوضاع و احوال سياسى و ديگر عوامل، يک فروشنده، ممکن است کشورهايى خاص يا مناطق خاصى از جهان را به ساير نقاط ترجيح دهد.


شرکت پس از انتخاب بازارهاى بين‌المللى محتمل، بايد اين بازارها را غربال و رتبه‌بندى کند. براى سنجش توان بالقوهٔ بازار شاخص‌هايى وجود دارد که لازم است تشريح شوند.

شاخص‌هاى توان بالقوهٔ بازار

خصوصيات جمعيت‌شناختي خصوصيات جغرافيايي عوامل اقتصادي عوامل تکنولوژيکي عوامل اجتماعى - فرهنگي اهداف و طرح‌هاى ملي
تعداد جمعيت مساحت کشور توليد سرانه ناخالص ملي سطح مهارت‌هاى تکنولوژيک ارزش‌هاى بارز اولويت‌هاى صنعتي
نرخ رشد جمعيت خصوصيات توپوگرافي توزيع درآمد تکنولوژى توليد موجود الگوهاى سبک زندگي طرح‌هاى سرمايه‌گذارى زيربنايي
درصد شهرنشيني شرايط اقليمي نرخ رشد توليد ناخالص ملي تکنولوژى مصرف موجود گروه‌هاى اخلاقي
تراکم جمعيت نسبت سرمايه‌گذارى به توليد ناخالص ملي سطح آموزش زبان‌هاى مختلف
ساختار سنى و ترکيب جمعيت