در دنياى واقعى وجود حالت انحصار خالص بسيار نادر است، ولى تئورى انحصار خالص در مورد صنايعى که به چنين موقعيتى نزديک شده‌اند و يا در مورد مؤسساتى که مانند صاحبان انحصار عمل مى‌نمايند به‌کار رفته و تقريباً در اين دو مورد صادق است. به‌علاوه، تئورى انحصار خالص وسايل لازم را براى مطالعه بازار انحصار چند جانبه و بازار رقابت انحصارى فراهم مى‌نمايد.


فرق بين تئورى انحصار خالص و تئورى رقابت خالص اولاً در چگونگى منحنى تقاضا و منحنى درآمدى است که مؤسسه توليدى با آن مواجه بوده و ثانياً در شرايط ورود به صنايعى است که در آنها سود وجود دارد. براى صاحب انحصار درآمد نهايى کمتر از قيمت بوده و منحنى درآمد نهايى او در پائين منحنى تقاضا براى کالاى او قرار گرفته است. راه ورود به صنايعى که تحت شرايط انحصار خالص فعاليت مى‌کنند بسته مى‌باشد.


صاحب انحصار سود کوتاه‌مدت خود (و يا ضرر کوتاه‌مدت خود) را در آن ميزانى از توليد و در آن سطحى از قيمت که درآمد نهايى برابر با هزينه نهايى کوتاه‌مدت مى‌باشد به‌حداکثر (و يا به‌حداقل) مى‌رساند. صاحب انحصار ممکن است متحمل ضرر شده و در چنين موقعيتى اگر قيمت از هزينه متغير متوسط تجاوز نمايد ممکن است به فعاليت توليدى خود ادامه دهد. صاحب انحصار در ان قسمتى از منحنى تقاضاى خود که با کشش مى‌باشد فعاليت مى‌کند.


در بلندمدت صاحب انحصار سود خود را در آن ميزانى از توليد که هزينه نهايى بلندمدت برابر با درآمد نهايى مى‌باشد به‌حداکثر مى‌رساند. تشکيلات توليدى به‌کار رفته در چنين موقعيتى آن تشکيلاتى خواهد بود که منحنى هزينه متوسط کوتاه‌مدت آن را در ميزانى از توليد که سود به‌حداکثر خود رسيده است بر منحنى هزينه متوسط بلندمدت آن مماس باشد. در چنين ميزانى از توليد، هزينه نهايى کوتاه‌مدت برابر با هزينه نهايى بلندمدت و نيز برابر با درآمد نهايى خواهد بود.


تئورى انحصار خالص چگونگى برخى از راه‌هاى مؤثر را براى کنترل موقعيت انحصارى روشن مى‌سازد. با تعيين قيمتى پايين‌تر از قيمت صاحب انحصار، مصرف‌کنندگان هم با پرداخت قيمتى کمتر و هم با دسترسى به محصولى بيشتر منتفع مى‌گردند. بستن ماليات مخصوص روى کالاى توليد شده توسط صاحب انحصار باعث مى‌گردد که قسمتى از بار اين ماليات از طريق ايجاد محدوديت در ميزان توليد و قيمت‌هاى بالا بدوش مصرف‌کننده انتقال يابد، ولى اخذ ماليات از صاحب انحصار به ميزانى معين باعث مى‌گردد که صاحب انحصار تمام ماليات را خود عهده‌دار گردد.


در مواردى که صاحب انحصار بتواند دو يا چند بازار مختلف براى کالاى خود را از هم جدا نگه‌ دارد و نيز در مواردى که کشش تقاضا در هر يک از بازارها در سطوح مختلف قيمت متفاوت باشد، صاحب انحصار متوجه مى‌گردد که قائل شدن تبعيض در قيمت‌ها مابين دو يا چند بازارى که در اختيار دارد به‌نفع او است. صاحب انحصار که دست به‌عمل تبغيض قيمت‌ها مى‌زند محصول خود را مابين بازارهاى تحت اختيار خود به‌نحوى توزيع مى‌نمايد که درآمد نهايى در کليه بازارها با هم برابر بوده و اين درآمد نهايى نيز برابر با هزينه نهايى گردد.