آفتاب

انشاء در مورد کرونا



کلمه ای که در خود وحشت اندوه مرگ و تنهایی را جای داده اما آیا از او فقط همین را دیده ایم؟ نه کرونا ترسی آموزنده است. یادآور آن است که گاه چه زود دیر میشود که زندگی کردن با زنده بودن فرق دارد.

سلام ، اسم من کرونا است! ، من فقط یک عضو از میلیون ها عضو این خانواده هستم ، بعد از اینکه خانواده ام به من بی توجهی کردند ، حاضر شدم تا این مصاحبه را با شما انجام دهم.
در این مصاحبه می خواهم از نقاط قوت و ضعف خانواده مان و نکات مثبت و منفی همه گیری ویروس مان برای شما صحبت کنم ، البته باید قول بدهید که از من به خاطر حرف هایم محافظت کنید!
شنیده ام که تقریبا تمامی مردم از ما بیزارند و می خواهند هرچه زود تر از شر ما خلاص شوند ، راه حل اش خیلی ساده است ، ولی باید تمامی مردم این موارد را که نقاط ضعف ما محسوب می شوند رعایت کنند ، اولی و مهم تر از همه اینکه بهتر است در خانه بمانید ، یعنی قرنطینه شوید ، که مدت این قرنطینه به میزان همکاری شما وابسته است ، و دومی اینکه ما نمی توانیم از پس دیواری به نام ماسک عبور کنیم یا از الکل جان سالم به در ببریم تا به شما آسیب برسانیم ، به طور کلی باید تمام پروتکل های بهداشتی رعایت شود تا نسل ما منقرض شود.
تعریف از خود نباشد یکی از نقاط قوت ما ترسناک بودن و ماندگار بودن ما است که وجود این صفات بدلیل رفتارهای نا مناسب برخی افراد در جامعه است ، افرادی مانند کسانی که به مسافرت می روند و باعث می شوند اخباری مانند : (( کرونا تا آخر عمر با ماست! )) را از تلویزیون بشنویم.
از نکات منفی وجود ما هرچه بگویم کم گفته ام! ، اما در خصوص نکات مثبت اگر بخواهم گلچین کنم ، می توانم به قدر شناسی مردم از نعمت سلامتی و در آغوش کشیدن عزیزان گرفته تا حسرت امروز و فردا کردن کارهای دلخواه در زندگی قبل از کرونایشان اشاره کنم! ؛ اگر مصاحبه تمام شد می خواهم بروم…!

انشا دوم در مورد ویروس کرونا

کرونا ، ویروسی ناشناخته است که در انتهای ماه بهمن وارد کشور ما شد . هیچ یک از ما حتی فکر نمی کردیم که این ویروس ماه ها ما را در خانه هایمان زمین گیر کند . در چندماه اول فکر می کردیم می توانیم با قرنطینه کردن خودمان در خانه هایمان شر ویروس کرونا را بکنیم . از خیر دید و بازدید های عید نوروز گذشتیم و به امید اینکه شرایط زودتر درست شود کسب و کار ها را رها کردیم .
ولی نه ، انگار کرونا به این زودی ها دست بردار نبود . از آن سو ، مشکلات اقتصادی ترس مردم از ویروس کرونا را گرفت و شرایط و زندگی ها را به روال قبلی مان بازگرداند بدون در نظر اینکه هر روز عده زیادی از مردم کشور به این بیماری مبتلا می شوند و جانشان را از دست می دهند.
علاوه بر این ، پزشکان ، پرستاران و کادر درمان بیمارستان خسته شده اند و ماسک های چند لایه و لباس های ویژه در هوای گرم تابستان انرژی آن ها را گرفته است .  این انسان های شریف ماه هاست که روی خانه خود را ندیده اند و از خانواده هایشان دور مانده اند و شمار قابل توجهی از آن ها نیز در راه نجات جان دیگران ، جان خودشان را از دست داده اند.
بنابرین وظیفه همه ماست که تا حد امکان دستورالعمل های بهداشتی نظیر استفاده از ماسک و فاصله گذاری اجتماعی را رعایت کنیم تا از ابتلا به این ویرویس خطرناک پیشگیری کنیم . همچنین باید سفرها و مسافرت های تفریحی مان را به خاطر خودمان و دیگران به فراموشی بسپاریم.
ویروس کرونا با همه بدی ها و اذیت هایی که داشته است ، چیز های خوب زیادی هم به ما یاد داده است . به ما یاد داده که قدر چیز هایی که داشتیم را بدانیم و بابت آن ها شکر گزار باشیم . حال ، تنها چیزی که از دست ما بر می آید این است که پروتکل های بهداشتی را رعایت کنیم تا باز هم لحظات خوش با هم بودن را تجربه کنیم .

انشا سوم درباره کرونا

امروز یکشنبه 25 اسفند 98 است . ترس و دلهره همه را برداشته . وزارت بهداشت هم حیران و عاجز است و کاری نمی تواند از پیش ببرد . آن ها نمی توانند کرونا ویروس را دستگیر کنند ؛ قاتلی زنجیره ای که تا به امروز شش هزار انسان را به قتل رسانده و 160 هزار نفر را اسیر خود کرده است . آیا کرونا ویروس جهان ما را به سمت فنا می برد ؟
بیایید کمی به گذشته برگردیم ، به یکی دو ماه پیش . روزهایی که هنوز سر و کله این قاتل زنجیره ای پیدا نشده بود . آن روزها بعد از رسیدن به خانه ، و یا قبل از غذا ، دست هایمان را نمی شستیم . این که غذایی که در رستوران یا کافه می خوریم تمیز و بهداشتی هست یا نه زیاد برایمان مهم نبود . لباس ها و ظرف های غذایمان هم به تمیزی الان نبود . عجب ! از وقتی سرو کله کرونا ویروس پیدا شده ، سبک زندگی مان خیلی بهتر شده ؛ چه خوب !
تا یه ماه پیش وقتی چشمم به تلویزیون و کنترلش می افتاد فورا آن دکمه قرمز رنگ روی کنترل را فشار می دادم و از شر تلویزیون خلاص می شدم ولی حالا دیگه نه سریال های غم انگیز و افسرده کننده جایشان را به سریال های خنده دار و طنز داده اند . اگرچه قدیمی اند و کیفیت ضبط شان خوب نیست ولی در هرحال خیلی خوبند و حسابی من را به خنده می اندازند . بعضی وقت ها به خودم می گم : چه خوب شد کرونا اومد . اگه نبود الان خبری از این سریال ها و فیلم های خوب نبود.حتما باید سر و کله یکی مثل کرونا پیدا بشه تا تلویزیون یه چیز درست و حسابی بذاره ؟!
یادمه یه جایی خونده بودم که اگه در جنگ جهانی دوم حدود 80 میلیون نفر انسان کشته نمی شدند ، جهان فعلی ما به این صورت می بینید و مشاهده می کنید نبود و زباله و آلودگی کره زمین را فرا می گرفت . اگرچه عامل اصلی مرگ این 80 میلیون انسان به اسم هیتلر و نازی ها زده شده ولی در حقیقت این قوانین طبیعی دنیا ما بودند که تصمیم گرفتن 80 میلیون نفر آدم بمیرن . حال کرونا ویروس به دلایل مشخصی پیش ما اومده . چه بسا همین قاتل زنجیره ای که داریم درباره اش حرف می زنیم ، اومده که جهان ما رو نجات بده !
ویروس  کرونا در عین اینکه خیلی ترسناک و بی رحمه ، چیزهای خوبی رو هم داده . چه بسا هنوز متوجه بعضی هاشون نشدیم ولی مطمئنا در آینده میبینیم و ازش تشکر هم خواهیم کرد . تنها کاری که باید بکنیم ، اینه که مواظب خودمون بشیم و اینو بدونیم که خدا همیشه و همه جا همراه ماست ، ما رو دوست داره و میدونه داره چیکار میکنه .
 

انشا چهارم ویروس کرونا

روزی که خبر آمدن ‌این ویروس ملعون به گوشم رسید اول کمی ترسیدم که مبادا این ویروس دامان مرا بگیرد واینکه چگونه باید ماندن درخانه را تحمل کنم . چند هفته ی اول احساس خوبی نداشتم هی دلم میخواست به گردش و تفریح بروم اما وقتی چهره ی مظلومانه‌پرستاران‌،پزشکان و همچنین کادر درمانی رامیدیدم آرام میگرفتم جوری که انگار یک سطل آب داغ رویم ریخته اند ؛ کسی فکرش هم نمی کرد که روزی همچنین اتفاقی رخ دهد .
این اتفاق پندهاوچیز های زیادی را به ما یاد میدهد ما از این اتفاق پند میگیریم که قدر خانواده مان را بیشتر بدانیم و از بودن در کنار یکدیگر لذت ببریم و کانون گرم خانواده مان را حفظ کنیم . یاد میگیریم که قدر آزادی خود را بدانیم و یاد روزی بیوفتیم که راحت و آسوده هر وقت که دلمان میخواست به بیرون می رفتیم و کسی زورمان نمی کرد که در خانه بمانیم .
ولی این را هم بگویم ‌مگر خانه زندان است در این وضعیت خانه بهترین مکان برای ما است مگر در شرایط عادی چقدر به گردش و تفریح می رفتیم که الان طاقت نیاوریم دراین شرایط خانه برای ما حتی بهترین گردش و تفریح محسوب میشود چون باید در این وضعیت نگاهی به شرایطی که پزشکان و کادر درمانی در آن به سر میبرند بیندازیم . یاد میگیریم قدر لحظاتی را که قبلا در آن به سر میبریم را بیشتر بدانیم ، آن وقت حسرت یک آغوش ساده را نداشتیم و به راحتی چهره ی ماه پدر بزرگ و مادر بزرگ را می‌بو سیدیم و هر وقت که دل تنگشان میشدیم به راحتی به آنها سر میزدیم ولی حالا دیگر حتی کسی به دید و بازید و عید دیدنی هم نمیرود همه ی این عملکرد ها مجازی شده است .
من و خانواده‌ام بهترین کاری که میکنیم در خانه ماندن است زیرا با این کار هم به کادر درمانی و هم به ازبین رفتن این ویروس کمک میکنیم ولی حالا قدر آن روز هایی که بعد کرونا خواهیم داشت را بیشتر میدانیم .پس شما هم با در خانه ماندن به قطع زنجیره ی کرونا کمک کنید.

نوشته شده توسط یسرا

انشا پنجم درباره ویروس کرونا

کرونا ، کلمه ای که به همراه خود وحشت مردم ، استرس مبتلایان از مرگ و اندوه خانواده هایشان را به دوش
می کشد ، شاید کمتر کسی قبل از اتفاقات اخیر از وجود چنین ساختاری خبر داشت ولی این اتفاق نیز مانند بمبی در زندگی ما منفجر شد .
ویروس کرونا ، مثال بارزی است برای این مثل که مرگ در نمی زند! ، کرونا ، ترسی آموزنده است ، کرونا به ما یادآوری می کند که گاهی چه زود دیر می شود ، به ما یادآوری میکند که امروز و فردا نکنیم و از فرصت اندکی که در زندگی در اختیار داریم برای دوست داشتن ، ریسک کردن ، به معنای واقعی زندگی کردن استفاده کنیم!
کرونا به ما یادآوری کرد ، زمان کمی برای موفقیت و در آغوش کسیدن عزیزان خود داریم ، به ما یادآوری کرد تمامی انسان ها ، چه فقیر یا ثروتمند ، چه سفید یا سیاه از نظر خدواند یکی هستند و هیچکدام با نژاد و رنگ خود نمی توانند جلوی بیماری یا عذاب الهی را بگیرند ، همانطور که این ویروس در تمامی دنیا پخش شد!
فارغ از بحث احساسی ، به ما یادداد که پیشرفت در علم ، همکاری و وحدت مردم چقدر می تواند جلوی بزرگ شدن مشکل را بگیرد ، مانند مردم چین و به ما یادداد که ار موقعیت ها و انسان هایی که به ویروس بدبینی و منفی نگری مبتلا هستند دوری کنیم و خودرا با ماسک آگاهی و بصیرت و انسان دوستی مجهز کنیم .
گاهی اوقات اینگونه مشکلات به ما شخصیت اصلی افراد را نمایان می کنند ، کسانی که در هنگام آسانی وعده و وعیدهایی می دهند و در هنگام سختی تنها چیزی که به آن فکر میکنند و نجات می دهند ، خودشان هستند ، چه بسا که افرادی از خانواده ی خود در این سختی باشد و از ترس مبتلا شدن حتی به آن ها نزدیک هم نشوند.
فارغ از موارد منفی و مضر بی شمار ویروس ها ، فهمیدیم که می توان اندکی خوشبین بود و از تک تک عناصر زندگانی لذت برد و خوشحال بود و از آن ها به عنوان کلیدی برای درب زندگانی خود استفاده کرد.

انشا ششم درباره بیماری کرونا

سلام ؛ من ویروس کرونا هستم ! ، می بینم که شما هم مثل بقیه ی مردم با شنیدن نام من ترس تمام وجودتان را فرا گرفته ، خودمم هم نمیدانم چرا هدف زندگی من تبدیل به کابوسی برای شما شد ، درصورتیکه می توانستم موجودی مفید تر باشم!
خب از این بحث بگذریم ، بیایید برای شما خاطره ای تعریف کنم ، خاطره ای به وسعت تمام دنیا ، خاطره ی سفری که از چین شروع شد!
راستش اولش فکر نمی کردم سفرم انقدر طولانی باشد ولی به لطف جمعیت زیاد این کشور توانستم آمادگی های لازم برای این سفر را بدست آورم و بسیار ممنونم از تمام مردم مبتلایی که با سفر های غیر ضروری خود مرا به گوشه و کنار جهان بردند .
خیلی جالب است ، سفر من باعث لغو سفر مردم و خانه نشینی یا به قولی قرنطینه ی میلیون ها نفر شد ، ماندنم در چین به دلیل اتحاد مردم در رعایت بهداشت و نکات ضروری خیلی طول نکشید پس تصمیم به ترک موقت آن کشور گرفتم ، تا جاهای دیگر را سیاحت کنم !
به طور خلاصه وضعیت بسیاری از کشور ها شبیه به هم بود و چندان خاطره ای ندارم ، ولی امان از ایران که بدترین خاطره ی سفرم را رقم زد ، مردمی که از ترس من روزها یا هفته ها از خانه هایشان بیرون نیامدند و جاده های تمام کشور سوت و کور بود ، حتی به دیدار فامیل خود نیز نمی رفتند !
آنطور که یادم میاد در ایران نزدیک عید بود ولی به خاطر من هیچ مغازه ای باز نبود و بازار ها خلوت تر از همیشه لگدی به من می زدند که از کشورشان گم شوم ، پس به همین دلیل خیلی کم توانستم در آن کشور بمانم .
در هر صورت با نوشتن خاطراتم ، و گفتن راه های خلاصی از من و مسیر سفرم خواستم یاد آور این جمله باشم که گذشته ، کلید آینده است ؛ همینطور خواستم از مقدار گناهی که بر روی دوشم است کم کنم ، خودتان بهتر می دانید منظورم از گناه چیست…!

انشا هفتم درباره بیماری کرونا

کرونا نام ویروسی است که این روز ها سرو صدای زیادی برپا کرده است و افراد زیادی را مبتلا کرده است . این ویرویس ابتدا از ووهان چین به جهان سرایت کرد و گفته می شود که عامل اصلی آن ، خفاش ها باشند . با اینکه کرونا کشندگی کمتری نسبت به آنفولانزا دارد ، ولی قدرت سرایت آن به حدی بالاست که در کمتر از یک ماه ، به کشور های زیادی ، از جمله ژاپن ، آمریکا ، ایتالیا و حتی ایران رسیده است.
لازم است که در این شرایط بهداشت فردی و عمومی را رعایت کنیم تا از گسترش آن پیشگیری کنیم.مثلا تا می توانیم از رفتن به مکان های شلوغ مثل اتوبوس ، مترو ، سینما و … خود داری کنیم و اگر در مکان های شلوغ حضور داشتیم ، حتما از ماسک استفاده کنیم و پس از رسیدن به خانه ، دست هایمان را با آب و صابون بشوییم و ضد عفونی کنیم . همچنین از دست دادن و روبوسی کردن با دیگران پرهیز کنیم .
علائم اولیه کرونا ، شباهت زیادی به آنفولانزا دارد و در نگاه اول ممکن است با سراخوردگی اشتباه گرفته شود . ازجمله این علائم میتوان به تب ، سرفه ،تنگی نقس ، آبریزش بینی و… اشاره کرد. درصورتی که این علائم را داشتید ، حتما به پزشک مراجعه کنید و از میوه های دارای ویتامین ث و مایعاتی مانند آش و سوپ استفاده کنید.همچنین تا زمانی که کاملا خوب نشده اید ، در خانه بمانید و استراحت کنید .
کرونا با تمام نگرانی ها و مشکلاتی که با خود آورده ، حاشیه های زیادی هم به دنبال داشته.از جمله آن ها ، می توان به کمبود ماسک و وسائل بهداشتی در داروخانه ها و مراکز بهداشتی اشاره کرد که مردم را نگران کرده است.افرادی که از وضعیت موجود در جامعه در جهت رسیدن به سود بیشتر استفاده می کنند و جان مردم را به خطر می اندازند ، باید خود را به جای مبتلایان به این ویروس و مردم نگران بگذارند و در جهت حل مشکلات تلاش کنند
“بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضو ها را نماند قرار.”
این شعر سعدی هشداری است برای همه جهانیان تا دست در دست یکدیگر دهند و مرز های جغرافیایی را نادیده بگیرند.رنگ پوست ، نژاد ، زبان ، اختلافات و تنش ها را کنار بگذارند و بدانند که با هم می توانند جهانی بهتر برای خودشان بسازند ، در مواقعی نظیر این ، از هرگونه کمک مالی ، دارویی و بهداشتی دوری نکنند و مبتلایان به ویروس را همانند خانواده خودشان حمایت کنند.

انشا هشتم درباره ویروس کرونا

کلمه ای که در خود وحشت اندوه مرگ و تنهایی را جای داده اما آیا از او فقط همین را دیده ایم؟ نه کرونا ترسی آموزنده است. یادآور آن است که گاه چه زود دیر میشود که زندگی کردن با زنده بودن فرق دارد.
شاید باید از این استاد نفرت انگیز وحدت را آموخت که چگونه با اراده میتوانیم زنجیر آهنین سختی ها و خواسته ها پاره کنیم و از لحظات شیرین خویش بگذریم و جان یکدیگر را نجات دهیم
به ما یاد میدهد که از موقعیت ها و انسان هایی که به ویروس بدبینی و منفی گری مبتلا هستند دوری کنیم و خود را با ماسک آگاهی و همدلی مقاوم سازیم
از پشت شیشه به جهان نگاه کنیم و از پشت صفحه ی تلوزیون باران اندوه و مرگ را تجربه کنیم و هر روز خودمان را لعنت کنیم که چرا این دروس را قبل از این واقعه ی وحشتناک نفهمیده بودیم و درک نکرده بودیم .
در کمال تعجب کرونا ما را به چند آرزویمان رساند اینکه به مدرسه و دانشگاه و سرکار نرویم . رها از هر گونه امتحان و مشغله در خانه بمانیم . خیابان ها را بدون ترافیک ببینیم و هوا را بدون آلودگی . شاید از همان اول بهتر بود قدر داشته هایمان رابدانیم و انقدر برای کمبود هایمان آرزو نکنیم چرا که حالا همان ها را هم نداریم .

نوشته شده توسط ثنا مغناطیسی

منبع : سون اسکول




وبگردی