تأثيرات شرق دور در نقاشى اين دوره کاملاً مشهود است. طرح‌هاى منقوش و گرايش‌هاى سنن نقاشى سلسله‌هاى بزرگ سونگ و يوان چين، روح تزئينى و اسلوب خطى ايران را تحت سلطهٔ خود در آورد، چرا که فرهنگ نقاشى مغولان کاملاً متکى بر چين بود. مهم‌ترين مرکز نقاشى ايلخانى‌ تبريز بود.


شاخص‌ترين مشخصه و عناصر مهم تأثيرات نقاشى چين، مفهوم جديد از فضا و احساس زنده و رمانتيک از طبيعت بود. احساس ايرانى رنگ‌ها را بکار گرفت و خاکسترى‌ها زنده‌تر و جان‌دار تر شد. پيکره‌هاى انسانى با ظرافت ملاحت و تناسبات واقعى‌تر کار شد. چين و شکن جامه‌ها عمق پيدا کرد، موضوعات گوناگون زنده‌تر و جان‌دار تر شد. پيکره‌هاى انسانى با ظرافت ملاحت و تناسبات واقعى‌تر کار شد. چين‌و‌شکن جامه‌ها عمق پيدا کرد، موضوعات گوناگون شده آسمان با ابرهاى سفيد درهم و اشکال پيچيده و درهم حالت زنده‌اى يافت و سطح آب حالت اسفنجى پيدا کرد و نور در آن ظاهر شد. حيوانات صراحت و روشنى پيدا کردند. اسب در اين نگاره‌ها از پيکره‌هاى مطلوب بود. نقاشى در معمارى نيز ادامه يافت.


مويه اسکندر، بر روى برگى از شاهنامه.مکتب تبريز ، اوايل قرن چهاردهم.رنگ و طلا روى کاغذ ، واشنگتن دي.سى ، نگارخانه هنرى فرير
مويه اسکندر، بر روى برگى از شاهنامه.مکتب تبريز ، اوايل قرن چهاردهم.رنگ و طلا روى کاغذ ، واشنگتن دي.سى ، نگارخانه هنرى فرير