كوزه شيشه‌اي، كشف شده در خراسان، مربوط به قرون 5-4 هجرى
كوزه شيشه‌اي، كشف شده در خراسان، مربوط به قرون 5-4 هجرى

پس از گسترش اسلسام به مروز هنر کاشى‌کارى يکى از مهم‌ترين عوامل تزئين‌ و پوشش براى استحکام بناهاى گوناگون به‌ويژه بناهاى مذهبى گرديد. يکى از زيباترين انواع کاشى‌کارى را مى‌توان در بناى قبه‌الصخره به تاريخ قرن اول هجرى مشاهده کرد. از اوايل دوره اسلام کاشى‌کاران و کاشى‌سازان ايرانى هنر کاشى‌کارى را با خود تا دورترين نقاط ممالک تسخير شده يعنى اسپانيا نيز برده‌اند.


بشقاب طلاكاري شده ابتدايي، كشف شده در نيشابور، مربوط به قرون 4-3 هجرى
بشقاب طلاكاري شده ابتدايي، كشف شده در نيشابور، مربوط به قرون 4-3 هجرى

هنرمندان ايرانى از ترکيب کاشى‌هايى با رنگ‌هاى مختلف به شيوه موزائيک نوع کاشى‌هاى را به‌وجود آوردند و خشت‌هاى کاشى‌هاى ساده و يک‌رنگ دوره قبل از اسلام را به رنگ‌هاى متنوع آميخته و نوع کاشى هفت رنگ را ساختند. همچنين از ترکيب کاشى‌هاى ساده با تلفيق آجر و گچ نوع کاشى‌هاى معقلى را پديد آوردند و به اين ترتيب از قرن پنجم هجرى به بعد کمتر بنايى را مى‌توان مشاهده کرد که با يکى از روش‌هاى سه‌گانه فوق و يا کاشى‌هاى گوناگون رنگين تزئين نشده باشد.


در قرون اوليه حکومت اعراب در شرق، سلسله‌هاى مستقل ايرانى مانند طاهريان، سامانيان و صفاريان تشکيل گرديدند که در هر يک از اين دوره‌ها سبک هنر ويژه‌اى مهم از دورهٔ ساسانى در شهرهاى مختلف به‌وجود آمد. مثلاً در دورهٔ سامانيان هنرهاى مختلف چون سفال‌سازي، فلزکارى و معمارى توسعه يافت و شهرهاى معروفى چون بخارا، سمرقند و نيشابور از مراکز مهم هنر به‌اصطلاح اسلامى آن روز گرديد.


از اوايل دوره اسلامى تا قرن چهارم هجري، گچ‌‌بري، نقاشى و سنگ‌کارى بيشترين تزئينات بناهاى مذهبى و غيرمذهبى را در بر گرفته و به‌نظر مى‌رسد بهره‌گيرى از تزئينات آجر تا قبل از حدود ۳۰۰ هجرى چندان متداول نبوده است.


در سفال‌گري، اعراب مانند ساير صنايع و هنرها، جز مذهب و حفظ و زبان خويش براى ايران چيزى نداشتند.


در شهرهاى بلخ، سمرقند، بخارا و نيشابور دورهٔ رنسانس و احياى واقعى ادبيات و هنر آغاز شد و پا‌به‌پاى آن هنر سفالگرى وارد مرحله جديدى شد. اولين گام ساخت ظروفى بود که جاى طلا را گرفت؛ اين ظروف را با گِل رس زرد رنگ شکل دادند و بدنه آن را با پوسته غيرشفاف لعاب اندود مى‌کردند و پس از پخت در کوره، طرح و نقش مورد نظر را با لعاب قلع روى آن تصوير مى‌کردند و دومين بار آن را به کوره مى‌بردند و تحت شرايط اتمسفر و کور، دودآلود، اکسيد قلع به يک ورق نازک طلايى يا قهوه‌اى مايل به قرمز تبديل مى‌شد. به اين ترتيب در سدهٔ سوم هجرى سفال‌سازان نيشابور اين روش را توسعه دادند و ظروفى توليد کردند که جانشين ظروف زرين دوران‌هاى تاريخى شد و به ظروف زرين فام موسوم گرديد.


خلاقيت سفالگران سامانى پس از دستيابى به لعاب جلادار، توجه به نقش و طرح روى سفال بوده است. نقش مناسب جانوران، پرندگان، خطوط و نوشته‌هاى کوفى که تا آن روز فقط در صحيفه قرآن به‌چشم مى‌خورد و هنوز وارد هنر سفال‌گرى ظروف نشده بود، توسط سفالگران سامانى و به‌تدريج ساير نواحي، به‌صورت تزئينى دوره ظروف را فرا گرفت.


محصولات سفالين سده‌هاى اوليه اسلامى در خراسان هنر بديع و نوظهورى است که با آثار ساير نقاط ايران در همين دوران اختلاف فاحش دارند.


پس از دو سدهٔ اول هجري، در سدهٔ سوم هجرى سفال‌سازى اسلامى در ايران با ترکيب شيوە‌هاى سفال ساساني، انواع ظروف بدون لعاب و نيز لعاب يک‌رنگ را توليد کرد و اعم تزئينات از قبيل نقش‌هاى کنده، مهر و قالب‌خورده را افزوده از گل و گياه و پرونده و جانور را روى سفالينه‌ها ايجاد کرد که از شوش، نيشابور، ساوه و رى يافته شده است.


سفالينه‌هاى سده اول و دوم دوران اسلامى داراى شيوه‌هايى به تبعيت از صنايع سفال‌سازى دوره ساسانى است. لعاب سبز و آبى مشابه خمره‌هاى لعابدار شوش متداول است. در طى سه سدهٔ اوليهٔ اسلامى علاوه بر اجراى لعاب‌هاى ساده به تبعيت از صنايع دوره ساساني، کوزه‌ها و خمره‌ها و اشياى سفاليتى ساخته مى‌شد که يا ساده بودند يا اين‌که با تزئينات گياهى و جانورى و نقوش اسليمى و گل و برگ آراسته مى‌شدند.


همچنين از لعاب سربى يک‌رنگ با نقوش کنده، لعاب سربى و چند رنگ پاشيده با نقوش کنده استفاده مى‌شد.


ابتکار ديگر در سدهٔ سوم هجرى در نيشابور، ري، شوش، استخر و گرگان که به‌وسيلهٔ سفال‌گران به‌عمل آمده ساخت و توليد ظروف زرين‌فام بود. شايد هنرمندان مسلمان در تکاپوى دستيابى به علم کيميا بودند تا از مواد نازل و پستى چون خاک ‌رُس ظروف توليد کنند که با ظروف زرين و سيمين دوران تاريخى ايران پهلو بزند.


ظروف سفالين لعاب‌دار با تزئينات خط کوفى ساده و آرايشى که انواع آن از سدهٔ سوم هجرى به بعد به‌وسيله سفالگران سامانى در نيشابور و ماوراءالنهر توليد شده، از محصولات ممتاز سفالگرى دوران اسلامى به‌شمار مى‌رود. در سدهٔ چهارم خطوط کوفى با گل و برگ و نقوش اسليمى در آميخت و در سدهٔ پنجم با نقوش پرنده و مرغ پيوند خورد.


در سدهٔ چهارم و پنجم هجرى سفالگران بيشتر توجه خود را به گذشته ايران معطوف کرده، به توليد سفال‌هايى با نقوش برجسته دست زدند که در مجموعه سفال‌هاى دوران اسلامى شهرت بسيار دارند. اين نوع ظروف به دليل استفاده از طرح‌هاى دوران تاريخى ايران مانند نقش اسفنکس‌هايى با بدن شير و سر انسان، عقاب، اسب، شير و مرغ عنقا، به ظروف گبرى معروف شده است.