برخى از قلمرو اشکانيان در خارج از سرحدات سياسى فعلي، از جمله سوريه، بين‌النهرين، و ترکمنستان قرار داشته است و بيشترين سفال‌هاى اين سلسله را بايد در اين ميدان‌هاى تاريخى جستجو کرد. در داخل فلات مرکزى ايران، آثار اشکانيان تخريب و دگرگون شده و اغلب برحسب اتفاق به‌صورت پراکنده پيدا شده است.


تکنيک ساخت سفال لعابدار و بدون لعاب در اين دوره از نظر سبک، جنس، اندام و کاربرد، ادامهٔ سفال‌سازى دوران هخامنشى و قبل از آن است.


در دورهٔ اشکانيان صنعت لعاب‌دهى پيشرفت قابل ملاحظه‌اى کرد و به‌خصوص استفاده از لعاب يک‌رنگ براى پوشش جدار داخلى و سطوح خارجى ظروف سفالين معمول گرديد. همچنين غالباً قشر ضخيمى از لعاب بر روى تابوت‌هاى دفن‌شده اجساد کشيده مى‌شده است. در اين دوره به ظروف لعابدار با چند ديد آئيني، زيبايى و کاربردى مى‌نگريستند.

در زمينهٔ سفالينه‌هاى بدون لعاب نيز سفالگران اشکانى آثار متنوعى عرضه کرده‌اند که از ظروف لعابدار بهتر و مقاوم‌تر ساخته شده است. بعضى از آنها ساده و متداول و در اشکال کوزه، تنگ، سبو، ابريق، کاسه و پياله‌دار هستند و برخى از لحاظ اندام‌شناسى سفال، داراى مفاهيم درونى و رمزى هستند و به شکل حيوانات شکار، اهلى و چهارپايان مفيد و باربر ساخته شده‌اند. هدف سفالگران از خلق چنين ظروفي، بيان مفاهيم زندگي، حيات، فراوانى خوراک و دستيابى سهل و آسان به خواسته‌هاى ذهنى بوده است.