اسطوره بخشی از ارزش‌های فرهنگی هر جامعه هستند چه به قول الیاده نمادها اسطوره و آئین را باید به مثابه ارزش‌های فرهنگی داوری کرد. اسطوره در زبان مرسوم قرن ۱۹ هر آنچه بود که با واقعیت تضاد داشت. در جوامع ابتدائی اسطوره بازیگر حقیقت مطلق است زیرا تاریخ مقدسی را بیان می‌کند پس اسطوره در اینجا واقعی و مقدس و تکرارپذیر است. آفرینش اسطوره به شرایط خاصی نیاز دارد. اندیشیدن ما دوباره اسطوره به مثابه عنصری از تمـدن است.


در واقــع اسطـوره و رفتار اسطوره‌ای سرمشق گسستن از زمان نامقدس و یکپارچه شدن با خاستگاه است. خلق الگو برای کل جامعه از مشخصات اسطوره است. شاید کوشش برای رها‌سازی انسان نوین از سر منشأ تاریخ خود، همان بازگشت به شیوه اسطوره‌ای زندگی محسوب شود. تنها در جوامع نوین است که انسان خــود را دست کــار روزانـه که هرگز گریزی از آن نیست اسیر می‌یابد و چون دیگر نمی‌تــواند در ســاعات بیکاری از زمـان بگریزد. دفاع در برابر زمان که هر نگرش اسطوره‌ای ظاهر می‌شود در واقع از شرایط انسانی جدائی‌ناپذیر بوده و به طر یق گوناگون و تغییر شکل یافته‌ای در جهان نو پدیدار می‌شود.


لیکن بیش از هر چیز این موضوع در دل‌مشغولی‌ها و سرگرمی‌های انسانی خود را نشان می‌دهد. لذا این نگرش اسطوره‌ای را می‌توان در سرگرمی‌ها و فعـالیت‌های ناخودآگـاه روانـی آدمیـان نظیـــر رویاها وخیالبافی‌های انسانی دریافت. با توجه به کلیه مفاهیم و تعاریفی که در حوزه اسطوره ارایه می‌شود، بایستی اذعان داشت که دامنه کاربرد اسطوره در تمامی حیطه‌های زندگی اجتماعی و انفرادی واردشده است مصداق این کاربرد را می‌توان در ورود اسطوره به ادبیات، فلسفه، دین و مذهب، جامعه شناسی و هنر جستجو کرد، آمیختگی هنر و اسطوره آن‌گاه اهمیت خود را جلوه می‌دهد که پس از دانستن و شناختن اسطوره‌های مختلف درمی‌یابیم که این مفاهیم جای پای خود را در راکان و مبانی و اصول کارکردهای هنری محکم نموده‌اند.


بحث فرش دستباف ایرانی و اسطوره تداعی بارز خود را در نقش فرش یادآور می‌سازد. هر چند در این مختصر مجال نیست تا با بررسی اساس نقوش فرش‌های ایرانی که تعداد آنها متجاوز از صدها نقش در کل کشور است. ارتباط آنها را با اسطوره‌ها مورد کنکاش قرار دهیم. لیکن تا حد مقدور و با رجوع به مطالعات و پژوهش‌های عمیق بزرگان فرش ایران سعی بر آرایه تعدادی از این نمونه‌ها در اینجاست.