نوازنده
نوازنده لرکىها از دو نفر تشکيل مىشود. يکى ساز و کرنا مىنوازد که او را ميرشکال و ديگرى که دهل (طبل) مىزند او را دهلچي مىگويند و هر دو را اصطلاحاً تشمال مىگويند.
براى دعوت تشمال قاصدى مىفرستند و پيغام مىدهند، مثلاً اول ماه آينده فلان کس براى پسر خود عروسى دارد بيا. تشمال روز موعد مىآيد، ابتدا ميرشکال با کرنا (ساز بزرگ) مىنوازد، صداى کرنا تا فرسنگها بهگوش مىرسد بازيگران مرد با شنيدن صداى کرنا، دعوت نشده به عروسى مىآيند و بازى مىکنند. البته بايد يادآور شد که در نواختن کرنا نيروى زيادى مصرف مىشود بنابراين ميرشکال خسته مىشود از اين جهت پس از ساعتى نواختن ميرشکال کمى استراحت مىکند و اما در اين موقع براى نواختن از کرناى کوچکترى که همان ساز نام دارد استفاده مىکند و در موقع نواختن دهلچي او را همراهى مىکند.
زندگى تشمالها از مقررى که از طرف هر خانواده تعيين مىشود، مىگذارد.
وظيفه تشمالها انجام عروسىها و ختنهسورانها و اصلاح سرمردان است. بعد از هر عروسى رسم است که از طرف صاحب عروسى انعامى به تشمال داده مىشود که حتماً يک دستمال ابريشمى هفت رنگ پر از نقل و شيرينى جزء آن مىباشد. مدت عروسى در بين لرکىها اغلب سه شبانهروز و گاهى پنج يا هفت شبانهروز طول مىکشد که در مورد اخير مىگويند: اوه فلون کس هف شوندروز سى کُرش عُريسى کرد (فلان کس هفت شبانهروز براى پسر خود عروسى کرد) در طول مدت عروسي، دسته سوار و پياده از راههاى دور و نزديک با هديههائى از قبيله برنج، قند و چاي، توتون، تنباکو، گوشتى (گوسفند براى ذبح و گوشت عروسي)، بارهاى هيزم، که اينگونه هديهها را اصطلاحاً يوزي مىگويند به مجلس عروسى مىآيند مدعوين بهوسيله خانواده داماد پذيرائى مىشوند و توقف آنها مدت معينى ندارد گاهى تا چند شبانهروز طول مىکشد.
تهيه وسايل پخت و پز و آوردن عروس
اينگونه وسايل کلاً از خانهها به امانت گرفته مىشود که پس از اتمام کار به صاحبان آنها عودت مىدهند و اگر از ظروف امانتى چيزى بشکند يا از بين برود صاحب آن، چيزى بابت آن نمىگيرد زيرا اينکار را عيب مىدانند و هم بدشگون. و اگر در اينگونه موارد کسى بخواهد بابت ظرف شکستهاى پول يا مشابه آنرا بدهد، به طرف خيلى برمىخورد.
براى آوردن عروس زن و مرد، کوچک و بزرگ سوار و پياده به همراهى تشمال حرکت مىکنند، تشمال آهنگ سواربازي مىنوازد زنان و مردان پياده دست مىزنند و پايکوبى مىکنند، مردان سوارکار سواربازي مىکنند (تاخت و تاز مىکنند) و عمليات نمايشى انجام مىدهند که آنرا محلق زيدن و قيقاج مىگويند.
وقتى بهدر خانه عروس رسيدند، زنان به طرف محلى که عروس در آنجا است مىروند لباسهاى عروس را که هنوز پارچه است به اندازه عروس مىبرند و فقط آنرا کوکبندى مىکنند و روى لباس عروس مىپوشانند که بعدها خود عروس وظيفه دارد آنرا با دقت بدوزد. اين لباسها شامل: پيراهن، نممون (شلوار) فريجي (کت مخمل) که اينها بريدنى و دوختنى است و ديگر گيوه است و کلاه ريالي و دستمال هفترنگ سر و دستمال هفترنگ پيشانىبند و گوشواره نقره (و خالک نقره، گو):
بعد از اين دست و پاى عروس را حنا مىبندند، چشمهاى او را سرمه مىکشند، زير ابروى او را با بند برمىدارند که اين عمل را بند بُرمک مىگويند و گيسوان او را شانه مىکنند که اين عمل را اصطلاحاً چک زيدن مىگويند، اين علائم يعنى زير ابرو برداشتن و چکزيدن از عمده علائمى است که دختر شوهر کرده است. بعد از اين آرايش و بزک عروس آماده حرکت مىشود چارقد ابريشمى بزرگى را روى سر مىاندازند که کاملاً صورت او را مىپوشاند که عروس قادر نيست جلوى پاى خود را ببيند، در اين موقع دو نفر زن بازوى عروس را مىگيرند و او را در راه رفتن راهنمائى مىکنند. البته بايد يادآور شد که اين چارقد روى سر عروس باقى مىماند که شب زفاف شو حجله طى تشريفاتى برداشته مىشود. در حالىکه دو نفر زن بازوى دختر را گرفته مراسم خداحافظى از خانه پدر انجام مىشود.
مراسم خداحافظى عروس از خانه پدر
در وسط حياط يا جلوى چادر خانه پدر دختر، تاوه نانپزى قرار مىدهند که اين تاوه بهمنزله اجاق پدر است و بايد از اجاق پدر خداحافظى کند چون در نزد لرکىها خيلى محترم است و به آن قسم مىخورند مثلاً مىگويند: اجاق باوات بکنه اى کار درس اوه چندى خوبه (اجاق پدرت معجزه کند اينکار درست شود چقدر خوب است) سپس عروس را سهبار دور اجاق پدر مىچرخانند و رو به قبله مىنشانند، دختر اجاق پدر را مىبوسد بعد عروس را به نزديک اسب مخصوص عروس مىآورند که سوار شود، در اين موقع بايد داماد مبلغى بهعنوان حق شير به مادر عروس بدهد تا او اجازه بدهد که عروس سوار بشود. وقتى داماد حق شير مادر را داد عروس را سوار اسب مىکنند و البته براى سوار کردن عروس بايد يکى از نزديکان او مثلاً دائى او را سوار کند.
در انتخاب اسب يا ماديان عروس اين دقت را مىکنند که اصيل و شکيل باشد و رم نکند. اسب را کاملاً تميز و آرايش مىکنند، به گردن او دستمالهاى ابريشمى هفترنگ مىبندند، زين و برگى نو روى آن مىگذارند روى زين چارقدر ابريشمى بزرگى پهن مىکنند، به پيشاپيش آينهاى مىبندند و دهنه اسب را به مرد پياده مىدهند که اسب را راه ببرد و اين پياده را جلودار مىگويند، پشت سر عروس پسربچهاى را سوار مىکنند، زيرا لرکىها دوست دارند بچه اول عروس پسر باشد و اعتقاد دارند اگر پسربچهاى پشت سر عروس سوار کنند بچه اول عروس پسر مىشود.
به اين ترتيبى که گفته شد، عدهاى سوار و پياده يا ساز و کرنا همراه عروس حرکت مىکنند و به سمت منزل داماد روانه مىشوند.
بردن جهيزيه عروس
جهيزيه عروس را پشا مىنامند و آن شامل قالي، گليم، جاجيم، بالش، خرجين مىباشد که اين وسايل را جلوتر به منزل داماد مىبرند خانواده داماد در نزديکى آبادى يا گليم و جاجيمهاى رنگارنگ اطاقى درست مىکنند که آنرا حلجه (حجله) مىگويند که اين خانه موقت داماد است. درون حجله را با قالى و گليم فرش مىکنند. موقعىکه عروس به نزديکى آبادى رسيد اسب عروس بهدر حجله برده مىشود اما عروس از اسب پياده نمىشود زنى از طرف عروس مىگويد عروس به پاانداز (حق قدم) مىخواهد داماد سکههائى از طلا يا پول رايج به عروس مىدهد و دست عروس را مىگيرد و او را پياده مىکند. در همين هنگام، در حجله، جلوى پاى عروس، گوسفندى سر مىبرند.
داماد تا شب زفاف پيش عروس نمىرود و در خلال اين مدت يکنفر به نمايندگى از طرف پدر پسر و پدر دختر پيش سيدى که مجتهد ناميده مىشود مىرود و مشخصات پسر و دختر را از قبيل نام، نام پدر، مىگويد و مجتهد صيغه عقد را جارى مىکند و اين عقد را اصطلاحاً عقد هوائي مىگويند زيرا در دفتر رسمى ثبت نمىشده و البته اينجور عقدها در عشاير صورت مىگرفته است.
شب زفاف
در شب زفاف مرد ميانسالى همراه با داماد وارد حجله مىشوند عروس هنوز چارقد روى سر و صورت او است زنى که از طرف خانواده عروس در حجله است مىگويد: عُريس رى گوشونى ايخوه (عروس روگشائى مىخواهد) يعنى عروس مبلغى مىخواهد تا چارقد را بردارد در اين موقع داماد مبلغى به عروس مىدهد و چارقد صورت عروس را برمىدارد سپس عروس و داماد دو رکعت نماز مىخوانند بعد آنها را دست بهدست مىدهند. بهاين ترتيب مردى که همراه داماد است دست عروس را مىگيرد و در دست داماد مىگذارد و اينطور مىگويد: عريس دادم و دسته تو، تونه دادم و دسه خدا (عروس را بهدست تو دادم و ترا دادم دست خدا) اين تشريفات ار اصطلاحاً دست بهدست دادن مىنامند. در اين موقع همه بهجز عروس و داماد از حجله خارج مىشوند.
بعد از شب زفاف اولين وعده غذائى که به عروس و داماد مىدهند اصطلاحاً آش پس پرده مىگويند که براى عروس و داماد خيلى خاطرهانگيز است و بهصورت ضربالمثلى درآمده مىگويند: آش پسِ پرده يادش آمده يعنى خيلى خوشه.
هفت روز که از توقف عروس و داماد در حجله گذشت عروس را به حمام مىبرند و بعد از آن براى اينکه عروس را وادار به انجام کارهاى خانه نمايند مادر دست عروس را در خور آردي (ظرف آرد) مىکند و در مىآورد بعد از آن در خيگ رزغن (ظرف روغن) و از آن موقع به بعد عروس انجام کار خانه را شروع مىکند در اين موقع براى عروس و داماد چادرى جداگانه مىزنند تا زندگى نو و مستقل خود را آغاز کنند و پدر سهمى از دارائى خود را که عبارت است از:
گاو و گوسفند و وسايل خانهدارى که کم و کسر دارد به او مىدهد.