تربت جام

خراسان داراى غنى‌ترين و قديمى‌ترين فرهنگ موسيقى در مناطق ايران است. ابونصر فارابى فيلسوف و موسيقى‌دان بزرگ مسلمان، پايه تحقيقات موسيقى خود را بر تنبور خراسان استوار کرده است و در کتاب معروف و عظيم خود موسيقى خود را بر تنبور خراسان استوار کرده است و در کتاب معروف و عظيم خود موسيقى الکبير، باب مستقلى را به تشريح عليمى اين ساز کهن اختصاص داده است.


مناطق مختلف خراسان از نظر تنوع آوازها و خصايص ملودي، به سبک‌هاى متفاوتى تقسيم مى‌شود. ولى دوتار خراسان تبلورنمائى موسيقى اين منطقه است. دوتار در نوع خود، کهن‌ترين ساز زهى در ايران ـ و حتى تمام خاورميانه و آسياى مرکزى ـ به‌شمار مى‌رود. کاسهٔ اين ساز از چوب توت و دستهٔ آن را معمولاً از چوب زردآلو يا عناب مى‌سازند و در گذشته، دو رشته زه يا ابريشم مى‌بسته‌اند که در سدهٔ اخير به‌تدريج سيم فلزى جانشين آنها گرديد. طول اين ساز عموماً بيش از يک متر است که بر دستهٔ آن، معمولاً در منطقه تربت جام هشت پرده و در قوچان يازده پرده مى‌بندند، البته برخى از اين پرده‌ها را در نواختن مقام‌هاى گوناگون براى به‌دست آوردن فواصل ديگر تغيير مى‌دهند. جنس اين پرده‌ها عموماً از زه است.


شيوهٔ اجراء و سبک‌هاى رايج موسيقى و دوتارنوازى در خراسان همان‌گونه که گفته شد از تنوع و تفاوت‌هاى زيادى برخوردار است. به فاصله چند کيلومتر و از روستا به روستاى ديگرى اين تنوع و تفاوت‌ها رخ مى‌نمايد. لکن به‌رغم اين وجوه تمايز و تفاوت، در حوزه کلى در موسيقى خراسان قابل تشخيص است:


۱. موسيقى حوزهٔ شرق خراسان (موسيقى تربت جام)


۲. موسيقى شمال خراسان (به مرکزيت قوچان).

حوزه شرق

موسيقى تربت جام:خواف و تايباد از بافت عرفانى خاصى پيروى مى‌کند. وجه تسميه تربت جام مربوط مى‌شود به‌وجود آرامگاه شيخ احمد جام ژنده پيل، که يکى از قطب‌هاى بزرگ عرفان و تصوف بود. هم‌چنين اشعار عرفانى شعراى بزرگى چون شيخ احمدجام و عبدالرحمان جامى که در حوزه‌هاى درسى اين شهر، تدريس مى‌شده، از ديرباز با نغمهٔ ساز آميخته و هماهنگ شده است و از تلفيق موسيقى دوتار خراسانى با رباعى‌ها و غزل‌هاى فصيح فارسي، آميزه‌اى از فرهنگ، شعر و ادب، و هنر، پديد آمده است که هر قطعه از آن، گوهرى از گنجينه‌اى عظيم، و نشانى از فرهنگى بارور و متعالى است.


موسيقى تربت جام را مى‌توان به دو بخش آوازى و سازى تقسيم کرد:


موسيقى سازى را توسط دوتار (که بر ساير سازها مقدم است)، سرنا، دهل، نى و دايره (دف) در مجالس عرفانى و مردمى مى‌نوازند. از جمله مقام‌هاى سازى مقام ذکرالله است، که خود هفت قسمت دارد و نام‌هاى آن عبارتند از: ذکرالله، جل، مرغ زيرک، مرغ سقا، کوک زرى (کبک زري)، شور شيرين، ورد اعظم (به روايت استاد عبدالله سرور احمدي). از ديگر مقام‌هاى سازى منطقه تربت جام مى‌توان به مثنوى سبزپرى مقام مشق پلتان اشتر فجو و ... اشاره کرد. موسيقى آوازى اين ناحيه، به دو بخش عمده غزل و دوبيتى (در منطقه چهاربيتي) تقسيم مى‌شود. غزل‌ها عموماً به سرمدى شهرت دارند از قييل:


دل شيدا، شاه زمان، اى عزيز باعزت، امان ليلي، اى صبا، شاه صنم و ...


نوازندهٔ دوتار در اين منطقه ”اوسا“ (اوستا) ناميده مى‌شود.

شمال خراسان

موسيقى کوهپايه

اين موسيقى که دربرگيرندهٔ کوهپايه‌هاى هزار مسجد، الله اکبر، دامنه‌هاى اتک و منطقه لائين است توأم با فرياد است و در مقايسهٔ با موسيقى مردم جلگه قوى‌تر، رساتر و گاه تندتر است. خصوصيات اين موسيقى دقيقاً منطبق با شرايط زيست محيطى کوهپايه‌نشينان شمال خراسان است.

موسيقى جلگه و دشت

جلگه قوچان، نيشابور و سبزوار داراى موسيقى ملايم‌تر و درونى‌تر است. شعرا و عرفاى اين دو منطقه گاه به زبان فارسي، گاه کردي، گاه ترکى و عحتى عربى را براى انتقال و بيان مقاصد و احساسات خويش به‌کار بردند. هجران و فشارهاى تاريخى وارد آمده بر اقوام ساکن در اين منطقهٔ خراسان، تأثير مستقيمى بر موسيقى اين خطه برجا گذاشته است، به ‌گونه‌اى که در موسيقى اين منطق هم ملودى و اشعار رزمى و حماسى وجود دارد و هم سوگ آوا و سوگنامه و مقام‌هائى مانند ”الله مزار“ و ”دو قرسه“، ”انارکي“ و ”هراي“ اشاره به قتل و غارت و حوادث پرسوز و گداز و آوارگى اقوام اين منطقه دارد. البته بسيارى از آهنگ‌هائى که در شمال خراسان، زمانى براى سوگ اجراء مى‌شده، پس از گذشت زمان، آرام آرام تغيير شخصيت داده است و آنها به‌عنوان آهنگ‌هاى رقص نيز استفاده مى‌شود. اين مسئله مى‌تواند گوياى اين موضوع باشد که انواع مختلف موسيقى و از جمله موسيقى و حرکات موزون رقص در ارتباط با شرايط زيست و واقعيت‌هائى است که مردم هر منطقه در معرض آنها قرار داشته‌اند و چگونگى زندگى کردهاى شمال خراسان است که باعث شده موسيقى و رقص‌هاى اين خطه داراى پشتوانه‌اى از رزم و سوگ باشد. به‌عنوان مثال آهنگ ”هاى هاى رشيد خان“ که زمانى براى سوگ استفاده مى‌شده، امروزه به‌عنوان يک آهنگ شاد اجراء مى‌شود. موسيقى کردى شمال خراسان را ”موسيقى کرمانجي“ نيز مى‌گويند.


نوازندگان شمال خراسان برحسب نوع موسيقي، اقوام آن به سه گروه کلى تقسيم مى‌شوند که عبارتند از: عاشق‌ها، بخشى‌ها و لوطى‌ها.


عاشق‌ها قديمى‌ترين و اصيل‌ترين هنرمندان اين منطقه هستند. عاشق‌ها غالباً نوازندهٔ سازهاى سورنا، دهل، قشمه، کمانچه و دايره هستند.


بخشى‌ها نوازندگان دوتار، آوازخوان و داستان‌سرا بوده‌اند. شهرها بجنورد، شيروان و قوچان مراکز عمدهٔ بخشى‌هاى شمال خراسان بوده‌اند. به باور منطقه، بخشى کسى است که خداوند به او بخشش يا موهبتى عطا فرموده و او را فردى استثنائى کرده است. بر طبق همين روايت، بخشى بايد بتواند بخواند، بنوازد، شعر بگويد، داستان بسرايد و ساز خويش را بسزد، به‌ اين ترتيب هر نوازندهٔ دوتاري، بخشى نيست و جداى از تسلط بر ساز، شخص بايد از نظر دانش و شرايط درونى به مرحله‌اى برسد که عنوان بخشى را زيبندهٔ خود گرداند.


لوطى‌ها در حکم روابط عمومى با پيام‌رسانان جامعهٔ خود بوده‌اند. وسيلهٔ آنها تنها يک دايره بوده است. لوطى‌ها نيز مانند عاشق‌ها در قديم حق انتقاد داشته‌اند. آنان دائماً در سفر بودند و ناقلان اخبار و وقايع به‌شمار مى‌آمدند. امروزه ديگر در شمال خراسان کمتر لوطى ديده مى‌شود و اين گروه تقريباً از بين رفته است.


سازهاى موسيقى منطقه شمال خراسان عبارتند از: دوتار، سورنا (پيق)، قشمه (نوعى ني)، کمانچه، دهل، ني، دپ (دف)، تار (شش تار).