همهٔ نيمه کوچنشينان شمال خراسان از جامعه کوچنشينى نشأت نگرفتهاند.
بيشتر نيمه کوچنشينان منطقه ما يا از جوامع يکجانشين بهوجود آمدهاند و يا دامدارانى مىباشند که از قرنها پيش به نيمه کوچنشينى اشتغال دارند (مثل ترکها) بدون اينکه بتوان آنها را از ابتدا کوچنشين دانست.
در تمام ايران شمالي، ارتفاعات بلند قبل از هر چيزى حوزه کوچنشينان است در حالىکه در پائين، روى دامنههاى کوهها، کوچهاى شبانى روستائيان درهها، بهطور مطلق انجام مىپذيرد. کوهستانها شمال خراسان (بينالود، شاه جهان و هزار مسجد) از اين قاعده کلى مستثنا نيستند.
در شمال خراسان، اگر ارتفاعات بلند قبل از هر چيز حوزه کردهاى کوچنشين است، درههاى کوچک تنگ، حزوه نيمه کوچنشينان يا روستائيانى است که دامدارى آنها يک منبع درآمد مکمل قابل توجه به حساب مىآيد. معمولاً جمعيت روستاهاى واقع در قسمت علياى درههاى کوچک خراسان شمالى بيشتر از جمعيت در روستاهاى واقع در قسمتهاى وسطى يا سفلاى همين درهها مىباشد. اين يک امر اتفاقى نيست، حتى اگر علياى دره تنگتر از وسطى باشد و زمين قابل کشت کمترى در اختيار بگذارد. در مناطق کمجمعيت و شهرى نشدهٔ حوزه نيمه خشک، کوهها غالباً پرجمعتىتر از دامنههاى آن حدود است اين روستاها که در علياى درهها قرار گرفته پرجمعيتتر هستند، زيرا که آنها از زمينها و مراتعى استفاده مىکنند که بلافاصله در بالاى روستا قرار دارند و امتداد آن تا مرز مراتع کوچنشينان مىرسد. در واقع، مراتع آنها در زير چراگاههاى کردهاى کوچنشين قرار دارند.
در بعضى از روستاها که کلاً يکجانشين هستند، دام در آغل شخصى نگهدارى مىشود و هرگز در يک گله مجتمع نمىگردد. اما در اکثر روستاهاى درههاى بزرگ، دامها در گلههاى کوچک اشتراکي، مجتمع مىگردند.
در درههاى بزرگ، دامدارى مبتنى بر اقامت دام در طول سال در روستا و يا در مجاورت نزديک آن است. اين گلهها را هر روزه به مراتع اطراف مىبرند و به هنگام شب به آغلها برمىگردانند، در طول روزهاى سرد و برفي، آنها را در آغلها نگه مىدارند و به کمک علوفه دستى تغذيه مىشوند.
آغل يا زاغه اشتراکى بسيار محدود است زيرا هر خانوار داراى يک آغل شخصى است که غالباً دامهاى کوچک، گاوها و حيوانات بارکش را با هم در آن نگه مىدارند.
کرد
نيمه کوچنشينان کرد شمال خراسان (نيمه کوچنشينانى که منشاء کوچنشينى دارند.)
نيمه کوچنشينان کرد شمال خراسان از همان اصل و تبار کردهاى کوچنشين خراسان هستند. سه گونه نيمه کوچنشين کرد را مىتوان در شمال خراسان از هم تشخيص داد:
۱. نيمه کوچنشينان کرد که يک محل استقرار ثابت دارند و مبادرت به کنشهاى آبى مهم و باارزشى مىکنند.
۲. نيمه کوچنشينان کرد که داراى دو محل استقرار ثابت هستند، يکى روستاى اصلى آنها با يک ارتفاع کاملاً مرتفع بين ۱۲۰۰ تا ۱۵۰۰ مترى که در آن مبادرت به کنشهاى آبى و ديمى مىکنند و ديگرى دهکدههاى کوچک پراکندهاى که در محله زمستانى بهوجود آمدهاند و داراى يک ارتفاع متوسط بين ۵۰۰ تا ۷۰۰ مترى مىباشند که در آنها منحصراً مبادرت به کشت ديم مىکنند.
۳. نيمه کوچنشينان قديمى که قبلاً در مسافتهاى بلند تغيير محل مىدادند ولى مدت اندکى است که تبديل به نيمه کوچنشينانى شدهاند که در فاصلههاى کوتاه تغيير محل مىدهند تا جائى که حتى از زندگى نيمه کوچنشينى گذر کردهاند و وارد زندگى شبانى شدهاند.
ترک
در بررسى نيمه کوچنشينى ترک خراسان جمله آقاى دوپلانول به ذهن خطور مىکند که مىگويد: نيمه کوچنشينى الزاماً مرحله ساده از تحولات کوچنشينى نيست بلکه غالباً نوعى از زندگى اصيل و مستقل است و نه تنها يک مرحله انتقالى نيست بلکه ثابت و حتى انسجام يافته است.
فارسىزبان
از سال ۱۳۳۹، بهخصوص بعد از ۱۳۴۲ (سال اصلاحات ارضي) موقعيتى کاملاً مشخص و ويژه در بيشتر روستاهاى شمالى خراسان مشاهده مىگردد. هر ساله بر تعداد روستائيانى که سياه چادر مىخرند افزوده مىشود، در حالىکه از مدتها پيش و هميشه يکجانشين بودهاند. مىبينيم درصد مهمى از اهالى زندگى نيمه کوچنشينى را انتخاب کردهاند حال آنکه از لحاظ تاريخى انتظار بر آن است که نيمه کوچنشينى بهسوى يکجانشينى و اسکان تحول يابد. وقتىکه در کشوري، سياست حکومت سعى به يکجانشين کردن کوچنشينان، از طريق حذف کوچنشينى دارد، اين نوع انتخاب، يعنى برگزيدن زندگى نيمه کوچنشينى توسط روستائيان بيشتر نمايان مىشود.
چرا بعضى از روستائيان که هميشه يکجانشين بودهاند زندگى نيمه کوچنشينى را برگزيدهاند؟ اساساً افزايش جمعيت يکى از عواملى است که آنها را بهسوى اين انتخاب سوق مىدهد.