در تويسرکان نيز همچون ديگر نقاط ايران عيد نوروز داراى جاياه ويژه‌اى بوده و هميشه مراسم آن با آداب و سنن خاص کهن خود برگزار مى‌شد.


نيم‌قرن پيش، از يک ماه قبل از عيد خانواده‌ها در تکاپو و تدارک کارها و تهيه مقدمات برنامه‌هاى مربوط به مراسم نوروزى بودند. از اولين برنامه‌ها اقدام براى تهيه و آماده کردن مواد لازم جهت پخش شيرينى بود زيرا در آن زمان بسيارى از خانواده‌ها، شيرينى مصرفى ايام نوروز را خود در منزل تهيه مى‌کردند.


آن زمان بيش از امروزه مقيد بودند که براى عيد لباسى نو داشته باشند به تهيهٔ لوازمى مثل برنج و روغن شب عيد و ساير مايحتاج نيز از ديگر برنامه‌ها بود.


از ديگر برنامه‌هاى سنتى نوروز تميز کردن خانه و لوازم منزل بود. تمام قسمت‌هاى خانه اعم از سقف و ديوار و رف و طاقچه و در و پنجره و شيشه و کف پله و هرجا که به‌چشم آيد. گردگيرى و به اصطلاح ”دوده‌گيري“ مى‌شد. از جمله کارهاى مربوط به ايام عيد تميز کردن و شستن فرش بود. يکى از طرق تميز کردن فرش تکاندن آن بود که در بيشتر محوطه خانه‌ها و کوچه‌ها ديده مى‌شد. در برنامه ”فرش‌تکاني“ علاوه بر بالا و پائين کردن و به زمين زدن آن با چوب‌دستى نيز به آن مى‌کوبيدند.


برنامه ديگر نوروزى سيزده‌ بود که حدود يک هفته قبل از عيد انداخته مى‌شد. بر مبناى عقيده ايرانيان قديم سبزه هميشه مظهر حيات و سرسبزى و شادابى زندگى و سمبل اقتصاد و برکت خانواده‌ها بود و با اين‌کار از خدا طلب مى‌کردند که زندگى آنها در سالى که در پيش است توأم با سرسبزى و برکت باشد و چون نزد ايرانيان باستان گندم سمبل برکت و اقتصاد زنگى به‌حساب مى‌آمد و از قديم‌الايام براى انداختن سبزه نوروزى از گندم استفاده مى‌کردند در بيشتر خانواده‌هاى تويسرکانى نيز براى سبزه از گندم استفاده مى‌شد که آن ار داخل سينى يا بشقاب يا ديس مى‌پروراندند ولى بعضى خانواده‌ها از دانه‌هاى ترتيزک (شاهي) يا ماش و يا عدس سبزه مى‌انداختند و برخى نيز سليقهٔ بيشترى به‌خرج مى‌دادند و دانه‌شاهى يا ارزن را با شيوه خاصى اطراف کوزه سفالى کوچکى (که به گويش محلى گله گفته مى‌شود) پرورش مى‌دادند و تمام سطح بدنه بيرون کوزه مستور از سبزه مى‌شد و در دهانه کوزه نيز يک گلوله پارچه‌اى قرمزرنگ (به اندازه يک توپ پينگ پنگ) قرار مى‌دادند و اين گلوله قرمز‌رنگ در ميان انبوه سبزه اطراف کوزه زيبائى و جلوه خاصى داشت.


از اماکنى ک قبل از عيد وضع غيرعادى دشات حمام‌ها بودند و چون آن زمان اکثريت قريب به اتفاق مردم از حمام عمومى استفاده مى‌کردند ايام نوروزى حمام‌ها فوق‌العاده شلوغ مى‌شدند. مشتريان نيز اين‌بار علاوه بر اجرت حمام عيدى سالانه حمامى و دلاک را مى‌پرداختند.


در اين ايام تعداد زيادى از روستانشينان نيز براى خريد نوروزى به شهر مى‌آمدند. به‌همين جهت از دو سه هفته قبل از عيد همه‌جا وضعى شلوغ و غيرعادى داشت.

سيزده‌به‌در

در تويسرکان نيز همچون ديگر نقاط ايران روز سيزده نوروز با سنن و مراسم خاص خود برگزار مى‌شد. از روز قبل خانواده‌ها در تدارک و تهيه وسايل برگزارى اين روز بودند و غذا شيرينى و آجيل آماده مى‌کردند.


از ساعات اوليه بامداد تمام اعضاء خانواده‌ها دسته‌دسته به طرف باغات و چمنزارهاى کنار رودخانه‌ها و کوهپايه‌ها روان بودند.


مراسم سيزده‌به‌در نيز از سنت‌هاى خيلى قديمى است توضيحاً ايرانيان قديم اعتقادى به نحوست عدد سيزده نداشتند و معلوم نيست اين عقيده خرافى چگونه رواج يافته است. ايرانيان باستان در ايام نوروز دوازده روز به نشانهٔ دوازده ماه سال به جشن و سرور و شادى و ديد و بازديد از يکديگر مى‌پرداختند و روز سيزدهم براى رفع خستگى وهواخورى و نشاط به دامان طبيعت مى‌رفتند و تمام مدت اين روز را به ورزش و بازى و شادمانى مى‌گذراندند و اين سنت قرن‌ها در خانواده‌هاى ايرانى باقى مانده است.


سابقاً مراسم سيزده در تويسرکان مفصل‌تر از امروز برگزار مى‌شد و بيشتر مردم به صحرا و باغات و داماد طبيعت مى‌رفتند و رزى را به نشاط و استراحت مى‌گذراندند. اگر خانواده‌اى يا فردى به‌علتى نمى‌توانست از صبح بيرون رود بعدازظهر حتماً خود را به يکى از باغات اطراف شهر مى‌رساند تا به اصطلاح سيزده‌ را به‌در کند.


روز سيزده نوجوانان و جوانان بيشتر وقت خو را به راهپيمائى و کوهنوردى و ورزش‌هاى ديگر مى‌گذراندند. از ورزش‌ها و تفريحات متداول اين روز که بيشتر بانوان و نوجوانان از آن استفاده مى‌کردند تاب خوردن ( يا به گويش محلى کو خوردن) بود.