نژاد گيلان که در اوستا از آن به وارنا نام برده مىشود مرکز باستانى اقوام و تيرههاى مختلفى است که از جمله آنها قوم گيل مىباشد و امروز سرزمين آنها را گيلان مىنامند.
پارهاى از محققين گيلها را با قوم ديگرى به نام کادوسىها تشکيل مىدادند که در قيد اطاعت دولت هخامنشى نبودند. همين قوم و يا قسمتى از آن را گيل (گهلاي، گيلوي، گهلوي) هم ناميدند و ولايت گيلان نام کنونى خود را از اسم قوم مزبور دارد. بدون آنکه به نظرات ديگران اشاره گردد. از چهار گروه زير که سهمى در وقايع تاريخى منطقه داشتهاند مىتوان نام برد.
- کاسبىها
اين گروه که درياى خزر به نام آن درياى کاسپين ناميده مىشد بهتدريج در اقوام ديگر حل گرديده و نابود شدند.
- کادوسىها
اگر آنها را از گيلها جدا کنيم در ارتفاعات کوهستانى بخش غربى و در قسمتهاى جلگهاى گيلان مىزيستند و شهر رشت که مانند لاهيجان تا دورهٔ مغولها از آن نامى برده نمىشد تقريباً در حدود سرحدات مرزى ميان گيلها و کادوسىها قرار داشت.
کادوسىها مانند گيلها همانطور که از نفوذ قبايل آريائى در ميان خود جلوگيرى کرده و آنرا دچار کندى ساختند بعدها مانع نفوذ اعراب نيز گرديده و سالها با استقلال مىزيستند.
- ماردها يا اماردها
آنان جنگجوترين طايفه غيرآريائى بودند که در حاشيهٔ سپيدرود زندگى مىکردند و سپيدرود به نام آنان رود آمارد خوانده مىشد. پارهاى از زبانشناسان واژه مرد و مردانه و مردم را در فارسى و همچنين فعل مرد و مرّد و تمرّد و مشتقات ديگر آنرا در عربى از نام اين طايفه مىشناسند.
- گيلها
همانطور که اشاره گرديد اين دسته نيز در کنار کادوسىها و در بخش جلگهاى مىزيستند که بهتدريج با کادوسىها بهصورت تيره واحدى درآمدند و پس از کوچ و رانده شدن ماردها از حاشيه سپيدرود آن بخش را نيز در اختيار گرفته و از اين زمان سرتاسر منطقه با نام گيل و ديلم شناخته شد.