ماه مرد است و خورشيد زن. خورشيد گفته: تو شب در بيا تا نامحرم تو را نبيند. خورشيد گفته: هر کس مرا نگاه بکند گيسم را مىزنم توى چشم او. يک روز دست ماه سوزن بوده و مىخواسته با خورشيد معاشقه بکند. خورشيد گيس خود را مىزند در چشم ماه و او کور مىشود ماه هم سوزنهائى که در دست او بوده بهصورت خورشيد مىپاشد و از آن وقت نمىشود به خورشيد نگاه کرد چون سوزن به چشم مىزند.