فلسفهٔ توده

روح، ماده، جان، زندگى و مرگ، زندگى پس از مرگ، تناسخ، اعتقاد به جاندار بودن اشياء بى‌جان، شخصيت‌هاى اساطيري: (هم‌زاد، از ما بهتران، شاه‌پريان، بختک، يأجوج مأجوج، غول بياباني، دوالپا، اژدها، هاروت و ماروت، سيمرغ، خردجال، نسناس، عوج ‌بن عتق). روح طبيعت، روح مردگان، سايه (سايه‌زدگي) و مردگانى که روح آنها روى زمين برمى‌گردد، احضار ارواح، خدا، گردانندهٔ چرخ قا و قدر، مسئلهٔ خير و شر، شيطان (قدرت شيطان، تخم نابسم‌الله، حلول شيطان در بدن مرده، شب گداى زن شيطان است)، فرشتگان، جن‌ها پريان، شکل آنها و کارهائى که از ايشان ساخته است. روز قيامت، پل صراط، قسمت (قسمت را سيمرغ هم نمى‌تواند به هم بزند. افسانهٔ آن). آنچه روى زمين هست در دريا هم هست. کوچک شدن نژاد انسان نزديک روز قيامت. بنداز بالا نبرد، بنداز پيش خدا نبرد. (به اصطلاح شيرازى ته بند را جويد = خودکشى کرد. سر بند را ول کرد = مرد) گل بى‌عيب خداست. هر کس يک ستاره روى آسمان دارد.

جامعه‌شناسى و اخلاق عاميانه

زندگى اخلاقي، امثال و حکمى که دربارهٔ استفاده شخصى يا گذشت و پشت پا به مال دنيا وجود دارد، تکاليفى که به عهدهٔ بشر است، افتخار، دلبري، بى‌وفائى دنيا، ترقي، خوشبختي، خودخواهي، زرپرستي، ولخرجي. نظر عوام راجع‌به کار و درآمد. عدالت احتماعي، نظم يا بى‌نظمى در اخلاق و عادات. خوبى و بدي، وطن‌پرستي، بشردوستي، حترام به خويشاوندان. (کليد بهشت زير پاى مادر است. خدا کوهى را به موئى مى‌بخشد. هر که دهن مى‌دهد روزى هم مى‌دهد. دروغگو کله کلاهش سوراخ است. مرده دستش از دنيا کوتاه است. هفتاد بيفتاد. خدا ميان گندم را خط گذاشته. زن کارى مرد تا بگردد روزگاري. آدم پولدار سر سبيل شاه نقاره مى‌زند. آدم پول داشته باشد کوفت داشته باشد!) خرده‌گيرى‌هاى عوام: (همهٔ ماه‌ها خطر دارد بدنامى آن صفر دارد. شب چهارشنبه يکى پول گم کرده يکى پول پيدا کرده.)

کتاب‌هاى مربوط به اخلاق و امثال

مجمع‌الامثال، کتاب: ”مثال و حکم“ تأليف آقاى ع. دهخدا، در چهار جلد و غيره.