دانشمندان فيزيولوژى کوشش دارند حرارت مصرفى ارگانيسم انسانى را توسط کالرى‌سنج ثبت و به هنگام تنفس مقدار اکسيژن مصرف شده و گاز کربنيک دفع شده را اندازه‌گيرى کنند. اساس روش گرچه ساده به‌نظر مى‌آيد ولى مهم اين است که با کدام شرايط بايد اندازه‌گيرى انجام گيرد. براى اين‌کار دانشمندان فيزيولوژيک ”شرايط بازال“ را پشنهاد مى‌کنند. شرايط بازال حالتى است که شخص مى‌تواند در صبحگاه ناشتا، بيدار، به حال استراحت و درازکش در رختخواب و آرام از نظر روانى و روحى و محاط در حرارتى که بين ۱۸ تا ۲۹ درجه است، داشته باشد. در اين شرايط حداقل نيرو مصرف مى‌شود. به هنگام خواب و روزه کمترين نيرو و انرژى مصرف مى‌شود. انسان به‌ندرت در شرايط بازال زندگى مى‌کند و همين‌که تکانى بخورد، کالرى انجام دهد و يا شادمان گردد، ميزان مصرف کالرى تغيير مى‌کند. انسان به حالت درازکش دقيقه‌اى يک کالرى و به حالت ايستاده از ۴/۱ تا ۴/۲ و به وقت راه رفتن به سرعت ساعتى ۵/۶ کيلومتر ۵ کالري، و به حالت دو، ۱۰ تا ۱۵ کالرى در دقيقه مصرف مى‌کند.


ميزان مصرف کالرى بر حسب سن، جنس، وزن و قد افراد متفاوت است.

شهرى

- نان:

مقدار نام مصرفى سرانه شهرى در سال ۱۳۵۱ حدود ۱۵۰ کيلوگرم بوده است. اين ميزان در سال ۱۳۵۶ به ۱۳۵ کيلوگرم کاهش يافته است. روند کاهشى مصرف نان در دوره‌هاى بعد از انقلاب نيز ادامه داشته و از سال ۱۳۶۷ به بعد مجدداً افزايش يافته به‌طورى که در سال ۱۳۶۸ به ۱۴۹ کيلو رسيده است.


- برنج:

ميزان مصرف سرانه برنج تابعى از درآمد، واردات برنج خارجي، عرضه داخلى برنج و نوسان قيمت در دوره مورد بررسى بوده است. گاهى برنج در کنار سيب‌زميني، به‌عنوان کالاى جايگزين نان عمل مى‌کند. در دوره مورد بررسى در سال ۱۳۵۱ ميزان مصرف سرانه برنج ۳۳ کيلوگرم بوده که در سال ۱۳۵۶ به ۴۸ کيلوگرم افزايش يافته است. در سال ۱۳۶۱ و ۱۳۶۴ مصرف برنج در حدود مصرف سرانه سال ۱۳۵۱ رسيده است.


- گوشت قرمز:

مصرف گوشت قرمز در نقاط شهرى کشور از ۲۱ کيلوگرم در سال ۱۳۵۱ به ۲۸ کيلوگرم در سال ۱۳۵۶ افزايش يافته، در سال ۱۳۶۱ نسبت به دوره قبل کاهش و در سال ۱۳۶۴ نسبت به دوره قبل افزايش يافته و به ۵/۳۴ کيلوگرم رسيده است و اين نقطه سريه‌سر با شديدترين کاهش در ميزان مصرف نان است. در سال ۱۳۶۷ از ميزان مصرف گوشت قرمز کاسته شده و در سال ۱۳۶۸ نيز اين کاهش ادامه داشته و در نهايت به ۷/۲۵ کيلوگرم رسيده است.


- قند:

ميزان مصرف قند يک نفر شهرى در سال ۱۳۵۱ برابر ۱۷ کيلوگرم بوده است. در سال ۱۳۵۶ اين ميزان تقريباً دو برابر (۳۲ کيلوگرم) شده است. در سال‌هاى بعد از پيروزى انقلاب اسلامى و برقرارى نظام سهميه‌بندى تقريباً ثابت مانده است (بين ۱۴ تا ۱۵ کيلوگرم). از سال ۱۳۶۱ به‌بعد، مقدار مصرف سرانه تقريباً معادل کوپن سهميه قند و شکر بوده است.

روستائى

- نان:

در سال ۱۳۵۱ ميزان مصرف سرانه نان روستائى ۲۳۸ کيلوگرم در سال بوده است. در سال ۱۳۵۶ با اندکى کاهش به ۲۲۲ کيلوگرم و در سال ۱۳۶۱ به ۲۱۹ کيلوگرم رسيده است. از سال ۱۳۶۴ به‌بعد شاهد کاهش مقدار مصرف نان تا ۱۸۷ کيلو در سال ۱۳۶۷ هستيم و در سال ۱۳۶۸، يا ۳ کيلوگرم افزايش به ۱۹۰ کيلوگرم رسيده است. در طى دوره‌هاى مورد بررسى مقدار مصرف سرانه‌ نان روستائي، هميشه بيشتر از شهرى بوده است.


- برنج:

در سال ۱۳۵۱ يک نفر روستائى ۳۴ کيلوگرم برنج مصرف کرده است (حدود يک کيلوگرم بيشتر از شهري). در سال ۱۳۵۶ يک نفر روستائى ۴۱ کيلوگرم برنج مصرف کرده است که حدود ۷ کيلوگرم کمتر از يک نفر شهرى در همين سال بوده است.


ميزان مصرف برنج يک نفر روستائى در سال ۱۳۶۷ برابر ۳۱ کيلوگرم و در سال ۱۳۶۸ برابر ۲۸ کيلوگرم بوده است.


- گوشت قرمز:

با وجودى‌که روستائيان توليد کنندگان عمده مواد غذائى به‌خصوص دامى هستند، ليکن مصرف گوشت در بين روستائيان در دوره مورد بررسى هميشه کمتر از شهرنشينان بوده است. در سال ۱۳۵۱ مصرف سرانه گوشت روستائى برابر ۱۱ کيلوگرم بوده که معادل نصف مصرف يک نفر شهرى در همين دوره بوده است. در سال ۱۳۵۶ يک نفر روستائى ۱۹ کيلوگرم گوشت مصرف کرده که طى ۶ دوره مورد برررسي، بيشترين ميزان مصرف را به‌ خود اختصاص داده است. در سال ۱۳۶۱ مقدار مصرف به ۱۱ کيلوگرم کاهش يافته در حالى‌که در سال ۱۳۶۴ به ۱۶ کيلوگرم رسيده است. در سال ۱۳۶۷ نيز کاهش يافته و به کمترين ميزان در دوره مورد بررسى يعنى به ۱۰ کيلوگرم رسيده است. در سال ۱۳۶۷ نيز کاهش يافته و به کمترين ميزان در دوره مورد بررسى يعنى به ۱۰ کيلوگرم رسيده و در سال ۱۳۶۸ با اندکى افزايش به ۱۱ کيلوگرم رسيده است.


- قند:

ميزان مصرف قند يک نفر روستائى در سال ۱۳۵۶ حدود ۱۸ کيلوگرم بوده که نسبت به يک نفر شهرى در اين سال ۱ کيلوگرم بيشتر بوده است. در سال ۱۳۵۶ با وجود افزايش در ميزان مصرف که به ۲۱ کيلوگرم رسيده، کمتر از يک نفر شهرى در همان سال بوده است. در سال ۱۳۶۱ ميزان مصرف قند يک نفر روستائى به ۲۳ کيلوگرم رسيده است.


پس از برقرارى نظام سهيمه‌بندى ارزاق عمومي، ميزان مصرف قند در دوره‌هاى بعد (سال‌هاى ۱۳۶۴، ۱۳۶۷ و ۱۳۶۸) بين ۱۴ تا ۱۵ کيلوگرم ثابت مانده که تقريباً برابر ميزان سهميه کوپن بوده است.