تا ۹۰ سال پيش غالب شهرها و حتى گاه دهات ايران صورت قلعه داشت و به حصار و برجهائى محاط بود. شب هنگام دروازهها را مىبستند و در وقت خطر در خندقهاى پيرامون شهر آب مىانداختند، امروزه اين برجها و باروها و دروازهها اکثراً از ميان رفته و شمارهٔ دهاتى که شکل قلعه دارد و هنوز به همان صورت باقىمانده است بهنسبت کمتر مىباشد. دهات در شمال ايران بيشتر مرکب از خانههاى پراکنده از هم است در حالىکه در مرکز و جنوب ايران خانههائى دور هم تجمع يافته بيشتر بهنظر مىرسد. از نظر سيما و منظرهٔ عمومي، شهرهاى ايران را نيز به دو دسته مىتوان تقسيم کرد: شهرهاى جديد و محلات تازهساز و شهرهاى قديم با محلات کهن. شهرهاى جديد شکل منظم شطرنجى دارد در حالىکه شهرها و محلات کهن بدون نقشه و بهصورت آشفته و نامنظم است.
خانههاى ايرانى را غالباً ديوارهاى بلند به ارتفاع بيش از ۵/۲ متر احاطه کرده و باغچههاى زيبائى را که در برابر اطاقها گسترده شده از نظر عابران کوچه و خيابان مخفى مىدارد. علاقهٔ شديد ايرانيان را با آب و سبزه و گل و درخت در اين باغچهها آشکارا مىتوان يافت. در وسط حياط معمولاً حوض يا استخرى ساخته مىشده و در اطراف آن باغچههاى منظمى تعبيه مىگرديده است. شرقشناسان در توصيف زيبائى باغهاى ايران حتى به مبالغه گرائيدهاند.
در قديم اعيان و ثروتمندان دوستان خود را به خانه خويش دعوت مىکردند و در کنار استخر و گل بزم انس و محفل باصفائى ترتيب ميدادند، امروزه گرانى زمين خاصه در شهرهاى مرکزى مالکين را ناگزبر به استفادهٔ حداکثر از اراضى کرده و از اينرو عمارات مرتفع و آپارتمانها جاى حياطها و باغهاى وسيع دلپذير قديم را گرفتهاند.
از قصور سلاطين و حُکام و مساجد که بگذريم سبک ساختمان اکثر منازل چه شهرى و چه روستائى ساده است، گچبرى و آئينهکارى و زينتهاى ديگر که در درون خانههاى قديم معمول بوده است امروزه کمتر ملاحظه مىشود. خانههاى اعيانى در قديم معمولاً از دو دستگاه عمارت که يکى بيروني و ديگرى اندروني ناميده مىشد مرکب بوده است. عمارت اندرونى مخصوص زنان و اهل و عيال بود و عمارت بيرونى براى پذيرائى دوستان و مراجعين بهکار مىرفت، مهمانانى را که شب در خانه نگاه مىداشتند در حياط بيرونى منزل مىدادند. جزء زنان و احياناً خواجگان کسى به اندرون که در حکم حرم بود راه نمىتوانست يافت و غالباً پيرمردى به نام قاپوچي يا دربارن نزديک در وردى اندرون ايستاده بيگانگان را از دخول منع مىکرد.
منظرهٔ خارجى خانهها در ايران هميشه ساده بوده است. پوشش سقف خانهها در نقاط شمالى سفال و احياناً پوشال گياهى (ساقههاى برنج بههم بسته) و در فلات مرکزى تيرچوبى و خشت و گل است. معمولاً روى تير حصير يا بوريائى مىاندازند و بر روى آن هم شاخ و برگ خشکيدهٔ درختان را مىريزند و با گل مخلوط به کاه روى آن را اندود مىکنند. در سدهٔ اخير بهکار بردن شيرواني به تقليد از ابنيهٔ قفقازيه (شيروان) براى پوشش سقف مرسوم شده و امروزه ساختن تراس مفروش به آجر و موزائيک و اندودن پشتبام به قير در ابنيهٔ عالىتر شهرى معمول گرديده است.
اثاث و تزئينات داخلى خانهها امروزه تغيير نمايانى کرده است معذلک بسيارى از بقاياى تمدن و فرهنگ شرقى را در همه جا باز مىتوان يافت، قالىها يا احياناً گليمهاى خوش طرح و خوشرنگ بهترين زينت هر خانهٔ ايرانى را تشکيل مىدهد. معمولاً هر اطاقى يک طاقچه يا برجستگى به روى ديوار دارد که پارچهٔ ابريشمى ريشهدارى بر آن مىگسترند و شمعدانهاى نقره و بلور و اشياء گرانبها يا خوشنماى ديگر را به روى آن مىگذارند. در خانهٔ متجددين گذاشتن قفسههاى شيشهاى (ويترين) در تالار پذيرائى و چيدن ظروف يا اشياء در آن رسم شده است. آئينهکارى و گچبرى که آرايش اطاقهاى قديم بود امروزه کمتر بهنظر مىرسد، در عوض تزئينات فرنگى بيش از پيش پذيرفته شده است.
ايرانيان قشنگترين اطاقهاى خود را براى مهمانان خويش اختصاص مىدهند، سابقاً در همين اطاقها بود که خوان طعام مهيا مىشد اما امروزه به تقليد از اروپائيان پذيرائى ناهار و شام در اطاق مخصوص ناهارخورى جنب تالار پذيرائى صورت مىگيرد. بهخلاف اين تالار آشپزخانه غالباً تاريکترين و کثيفترين قسمتهاى عمارت بود و انبار با اشياء اسقاطى کهنه درهم ريخته و آب انبار در کنار آن قرار داشت در آپارتمانهاى جديد انبار و آب انبار هر دو حذف و بهجاى آن آشپزخانه فضادار و روشن به اسلوب فرنگى ساخته شده است.
در ايران سابقاً زيرزمين از اجزاء لاينفک هر ساختمانى بود و ايام گرم تابستان را مردم در اين سردابهاى خنگ در کنار حوضچههاى کاشىکارى قشنگى مىگذراندند و ساختمانهاى جديد اين جزء لازم را به کلى فراموش کرده است. اگر بخواهيم خانههاى تازه را در ايران به کوتاهترين عبارات توصيف کنيم بايد بگوئيم که غالباً بدون رعايت شرايط اقليمى ايران و سنن و آداب ديرينهٔ ايرانيان ساخته شده است. سبک آپارتمان يا ترکيب خانوادهٔ ايرانى و نحوهٔ زندگى آن مناسبت کامل ندارد.