رومن گيرشمن رئيس هيئت کاوشهاى باستانشناسى وقت ايران اشياى به دست آمده از املش را متعلق به قرن ۸ و ۹ ق.م مىداند و معتقد است اين هنر ديرپا فقط از سه يا چهار سال پيش شناخته شده و اطلاعاتى که از دوران آغاز تمدن ايرانى به دست آمده نتيجه کشفيات اتفاقى دهقانان در ناحيه جنوب غربى درياى مازندران است.
عمده آثارى که از آن به عنوان هنر املش ياد مىشود از تپهها و گورستانهايى يافت شده که در حوزه جنوبى شهرستان رودسر و املش و بيشتر در نقاط کوهستانى مستقر بودهاند. اين آثار متاسفانه توسط حفاران غير مجاز مورد دستبرد قرار گرفتهاند.
بيشتر آثارى که منسوب به املش است و در موزههاى گوناگون عرضه شده، از منطقه قيسآباد (غياث آباد) به دست آمدهاند.
گيرشمن آثار به دست آمده از قبور املش را متعلق به دوره مگالتيک يعنى سه هزار سال قبل مىداند. او معتقد است در هنر املش آثار زيادى از نفوذ هنر بينالنهرين مشهود نيست. کوههاى مرتفع و صعبالعبورى که اين مردم در آن زندگى مىکردند دنباله جبال قفقاز است و آثار هنر ايران شباهت به آثارى دارد که در آغاز عصر آهن در قفقاز پرورش يافته بود. وجود مجسمههاى کوچک برنزى در اين ناحيه ما را وا مىدارد تصور کنيم رابطهاى ميان هنرمندان املش با نواحى قفقاز وجود داشته و شايد اين هنرمندان از همان مردمانى باشند که پيش از آمدن به سرزمين ايران از کوههاى قفقاز عبور کردهاند.
پروفسور آندره گدار که اولين رئيس موسسه باستانشناسى ايران بود، جنس اشياى به دست آمده از گورستانهاى نواحى املش، پيرکوه، ديلم و ديگر روستاها را بيشتر از سفال سرخ رنگ دانسته است. طبق نظر او در گورستانهاى ديلم، اشياى سفالى منقوش اگر هم وجود داشته باشد کشف نشده است، اما مقدار زياد اشياى طلا و نقره کشف شده در اين ناحيه نشان مىدهد تزيينات آنها گاهى با هنر يونانىها يا هنر اتروسک وابسته بوده است.
از آثار کشف شده از املش بايد از دو چشمبند برنزى مربوط به زين و يراق اسب نام برد که کتيبهاى به خط ميخى بر روى آنهاست و اسامى دو تن از شاهان مانايى و اورارتويى يعنى منوا و آرگيشتي بر روى آن حک شده است.
شاه آرگيشتى همان حاکم اورارتويى است که به وجود کتيبهاى از او در آبادى رازليق نزديک سراب اشاره شده است. پيدا شدن نام بر روى چنين وسيلهاى در املش خبر از ارتباط فرهنگي-هنرى و يا به نوعى بازرگانى بين مناطق حاشيه درياى مازندران و ممالک تحت سيطره اورارتوهاست و شايد هم هديدهاى ارسالى براى يکى از حکام دوره آغاز تاريخى املش باشد.
در سال ۱۳۳۴هـ.ش حبيبالدوله صمدى در منطق املش به حفارىهايى پرداخت که نتيجه اين کاوشها در مقالهاى کوتاه با عنوان حفريات گرمابک و تماجان در مجله باستانشناسى چاپ شد.
اين دو منطقه که دومى آن نزديک روستاى اُمام واقع است منجر به شناسايى آثار و فرهنگ عصر آهن I وII شد. در اين گزارش ارتباط روستاى امام با سيلک کاشان و تپه حصار و منطقه تالش بررسى شده و براى دفن اموات يک قاعده کلى به دست نيامده است، زيرا در اينجا در هر قبر چند نفر را دفن مىکردند. در اين گزارش از مردمى جنگجو ياد شده، چون از قبور اين محل ابزار جنگى چندى در جوار مردگان يافت شده است.