بردهها و بوميان آفریقای جنوبی چین مکزیک اتریش کوبا لهستان نروژ مالزی فنلاند لیبی شیلی مجارستان لائوس ایسلند الجزایر پاکستان اندونزی جمهوری چک تایلند برمه (میانمار) آرژانتین بحرین بنگلادش سنگاپور عمان فیلیپین قبرس قزاقستان قطر کره شمالی ویتنام رومانی کرواسی هلند آنگولا اوگاندا تونس جمهوری آفریقای مرکزی زامبیا در قرن هيجدهم اختلاط و امتزاج بردهها و امتزاج بردهها و بوميان با يکديگر و گاه با اروپائيان شروع شد که نسل دورگه آفريقاى جنوبى حاصل آن است. بردهها بيشتر از بوميان سياه سواحل غربى و شرقى آفريقا و اقليتى از مالههاي هندشرقى بودند که اکثراً در تملک کشاورزان بوئر (Boer) و يا کمپانى و يا بورژواهاى کيپتاون و شمار کمى از آنها نيز در اختيار کشاورزان کولى قرار داشتند. عدهٔ زيادى از قبايل هوتنتوت يا طى جنگ با کشاورزان کولى و يا با امراض مختلف تلف شدند و آنهايى که زنده ماندند در هنگام پيشروى کشاورزان کولى در سرزمينى که متعلق به آنها بود زمين و گلههايى را که تنها وسيلهٔ امرار معاششان بود از دست دادند و به کار گرفته شدند و دستهاى ديگر به سرزمينهاى دوردست فرار کردند. مقاومت بوميان و نابسامانى اقتصادى تا قبل از ربع آخر قرن هيجدهم کشاورزان کولى در ضمن پيشروى خد در داخل خاک آفريقاى جنوبى با موانع انسانى روبهرو نمىشدند. ولى از اين زمان با مقاومت سخت قبايل انگونى (Nguni) و سوتو (Sotho) از نژاد بانتو روبهرو شدند. اين افراد قبلاً در نواحى شرقى ساکن بودند و درآن زمان مانند کشاورزان کولى که براى يافتن مراتع جديد به سمت شرق در حرکت بودند، آنان نيز از محل زندگى خود در ناتال به طرف غرب در حرکت بودند. به هر حال با مقاومتهايى که قبايل بانتو در جنگهاى ۸۱-۱۷۷۹ از خود نشان دادند، بوئرها دريافتند که با يک مقاومت سخت و جدى روبهرو هستند. به همين جهت از کمپانى هلندى درخواست کمک نمودند، ولى با آنکه در سال ۱۷۸۵ نمايندهاى از طرف کمپانى براى اداره امور محلى تعيين شده بود، هيچگونه قوايى براى کمک به آنها فرستاده نشد و جنگهاى ديگرى نيز که در سال ۱۷۹۳ واقع شد باز هم منتج به نتيجهاى نگرديد و بوئرها کماکان در قسمت غربى رود فيش متوقف ماندند. تا اينکه در سال ۱۸۱۱ نيروهاى منظم انگليسى و کماندوهاى بوئر موفق شدند قبايل آفريقايى را کاملاً به قسمت شرقى رود فيش و در سال ۱۸۱۹ به قسمت شرقى کيسکاما (Keiskama) برانند. از طرف ديگر کمپانى هلندى که در اين زمان در سرحد ورشکستگى بود مىکوشيد از طريق درآمدهاى مکتسبه از کلنى کيپ اوضاع نابسامان خود را بهبود بخشد و به همين جهت محدوديتهاى تجارى وسيعى را اجرا و مالياتهاى جديدى وضع کرده بود. به علاوه انجام خدمات و امور عمومى را متوقف کرده و با اعمال يک سيستم حکومتى خاص حق هيچگونه اظهارنظر و شرکت در شوراهاى سياسى را به کلنيستها نمىداد. اين وضع موجبات نارضايتى مستعمرهها و خصوص طبقات کشاورز و تاجر را فراهم نمود. بدين ترتيب اين نارضايتىها با تشکيل نهضت کيپپاتريوتز (Cape Patriots) به اوج خود رسيد. البته کشاورزان کولى با کوچ کردن به مناطق دوردست تا حدودى از زير فشار اين محدوديتها شانه خالى کرده بودند و در سال ۱۷۹۵ مقارن با تصرف کيپ بوسيلهٔ نيروهاى انگليسي، آنها نيز کمپانى را بيرون راندند و در گراف رينت و سولندام (Swellendam) حکومتهاى جمهورى تأسيس کردند که جنبهٔ صورى داشت. به اين ترتيب وقتى که انگليسىها در سپتامبر ۱۷۹۵ کلنى کيپ را اشغال کردند در غرب با نابسامانى و برحان اقتصادى و در شرق با طغيان و انقلاب روبهرو بودند. چاپ دانلود صفحه افزودن به علاقمندیها