اهميت استراتژيک کشور در منطقه

شبه‌جزيره قطر از يک‌سو با قرار گرفتن در قلب منطقه خليج‌فارس و دسترسى آسان آن به دو طرف اين منطقه، در مقايسه با ساير کشورها به استثناى بحرين، و همچنين همسايگى با عربستان، نزديکى به ايران و برخوردارى از منابع عظيم گاز و نفت از نظر سياسى و اقتصادى داراى اهميت استراتژيک مى‌باشد. از سوى ديگر به دليل جمعيت کم و وسعت محدود داراى عمق استراتژيک نمى‌باشد. هر چند که طى سال‌هاى اخير اعتماد به نفس رهبران ملى اين کشور در زمينه‌هاى سياسى و امنيتى روز به روز بيشتر شده است ولى شکى وجود ندارد که ضعف‌هاى فوق از عوامل گرايش اوليه اين کشور به تشکيل فدراسيونى از امارات خليج‌فارس به هنگام استقلال در سال ۱۹۷۰ و پيوستن بعدى آن به شوراى همکارى خليج‌فارس در سال ۱۹۸۱ بوده است. قرار گرفتن قطر در مرکز خليج‌فارس مى‌تواند مکان مناسبى براى تجمع نظامى شوراى همکارى باشد.


نقش تعيين کننده هر يک از عوامل جغرافيايى و منابع طبيعى

قطر علاوه بر موقعيت حساس جغرافيايى از دهه ۸۰ به بعد به دليل کشف يکى از بزرگترين منابع گاز طبيعى جهان و منابع قابل توجه نفت در جزاير مورد اختلاف با بحرين، از جنبه اقتصادى نيز اهميت زيادى يافته است. اين عوامل از يک‌سو موجب جلب توجه و يا طمع‌ورزى روزافزون قدرت‌هاى خارج از منطقه بويژه آمريکا و انگليس نسبت به اين کشور شده و از سوى ديگر منجر به تصميم رهبران و طراحان روابط خارجى اين کشور براى اتخاذ سياستى چندبُعدى در منطقه و خارج از منطقه به‌منظور حفظ موجوديت کشور و تماميّت ارضى آن گرديده است. تنوع‌طلبى در سياست خارجى قطر که طى سال‌هاى اخير مشاهده شده در همين راستا قابل ارزيابى است. از هم‌اکنون بخوبى روشن شده است که منابع عظيم گاز قطر، منبع اصلى درآمدهاى ارزى آن را در آينده‌اى نه چندان دور تشکيل خواهد داد. از ديدگاه قطرى‌ها حفظ اين منابع از طريق تقويت بنيه دفاعي، کار مشترک در منطقه خليج‌فارس، ايجاد روابط مؤثر نظامى با کشورهاى قدرتمند و تلاش براى ايفاى نقشى روزافزون در چارچوب تصميمات بين‌المللي، حداقل در جنبه‌هاى اجرايى آن، يک ضرورت حياتى محسوب مى‌شود.