با توجه به تغيير نگرش در سياست خارجى لهستان و غلبهٔ سياست‌هاى غربگرايانه بر شرق‌گرايانه طى دههٔ ۱۹۹۰ ميلادى روابط با آمريکا، فرانسه، انگليس، ايتاليا و هلند نسبت به روابط با روسيه، اوکراين، روسيه سفيد، چک و مجارستان از توسعه محسوس و آشکارى برخوردار بوده است. اگرچه تلاش لهستان و ديگر کشورهاى منطقهٔ اروپاى مرکزى و بالتيک براى عضويت در اتحاديه اروپا - بخاطر تحولات اقتصادى و اثرات آن بر اقتصاد روسيه با ديدگاه مثبت اين کشور روبرو گرديده است اما پيوستن لهستان به ناتو و حمايت از عضويت ديگر کشورهاى بالتيک در ناتو -که همسايه اين کشور هستند - نگرانى‌هاى زيادى در روسيه ايجاد کرده است.


به‌نظر سياستمداران رويه حمايت ابتدايى لهستان از ابتکار موشکى دفاع ملى آمريکا و فعاليّت گسترده در حمايت از عمليات آمريکا و ناتو در کوزوو بدون اينکه کشورهاى مهم اتحاديهٔ اروپا عکس‌العمل ابتدايى از خود نشان دهند نشانگر نفوذ ايالات‌متحده بر سياست خارجى لهستان است. در مقابل سياستمداران لهستانى معتقد هستند اين کشور نه تنها در اجراء سياست خارجى خود هيچگونه دستورى از کشور ديگر دريافت نمى‌کند بلکه در پاره‌اى اوقات سياست‌هاى لهستان با عدم رضايت و انتظارات غرب نيز روبرو مى‌گردد. به‌نظر اين گروه لهستان در حال حاضر به‌جاى شوروى با چهار کشور مستقل (روسيه، اوکراين، ليتوانى و روسيهٔ سفيد) روبرو است و به شوروى که زمانى به عنوان غول بر کشورهاى منطقه حاکميت داشته است نگاه نمى‌کند. لذا لهستان بنيادهاى حقوقى جداگانه‌اى را براى روابط با اين کشورها برگزيده که اهم آنها در زمان وزارت پروفسور گژيشتوف اسکوبيشفسکى اولين وزير امور خارجهٔ لهستان طى سال‌هاى بعد از فروپاشى نظام کمونيستى (۱۹۹۳-۱۹۸۹) تنظيم و وزراء امور خارجهٔ ديگر نيز بدان پايبند بوده است. لذا نظر به همسايگى و حساسيت روابط دو کشور روابط لهستان و روسيه در ابتدا مورد بررسى قرار مى‌گيرد.