عوامل داخلى مؤثر در سياست خارجى

مهم‌ترين عامل داخلى تعيين‌کننده در سياست خارجى پاکستان، خصومت و دشمنى مردم اين کشور نسبت به هند مى‌باشد. اين خصومت از ابتداى استقلال و جدائى اين کشور از شبه قاره هند با مردم همراه بوده است. بسيارى از هندوها، قطع نظر از وابستگى و تعلقات حزبى‌، از همان آغاز حتى با طرح فکر تقسيم شبه قاره مخالفت بودند و جواهر لعل نهرو پس از تقسيم معتقد بود که اين دو کشور در هم ادغام خواهند شد. پس از همان آغاز تشکيل پاکستان تلاش براى بقاء و ادامهٔ حيات در مقابل احساسات ضد پاکستانى هندى‌ها مهم‌ترين مسئله اين کشور به حساب مى‌آمده است. سه جنگ ميان دو کشور و جدائى نيمى از کشور با کم هند و تشکيل بنگلادش احساس خصومت و دشمنى را بيشتر نمود. تا جايى که حتى اکثر سياستمداران پاکستانى اقدامات خود را از اين طريق توجيه مى‌کردند و بعضاً از اين احساسات سوء استفاده مى‌نمودند. در اکثر نطق‌ها و مبارزات انتخاباتى اين مسئله همراه مطرح و مدّ نظر بوده است. در صورتى که دولت سياست خاصى در روابط با هند اتخاذ مى‌نمود. احزاب مخالفت از طريق برانگيختن احساسات مردم در اين جهت موانعى براى دولت ايجاد مى‌کردند.


از ديگر عوامل داخلى مؤثر در سياست خارجى پاکستان، اسلام و مسلمان بودن اکثريت مردم پاکستان است. اين عامل از طرفى بر خصومت و تنش مردم با هند تأکيد مى‌نمايد و از طرف ديگر مبناى استقلال پاکستان از هند تشکيل کشورى با اکثر جمعيت مسلمان بوده است. از ابتداى تشکيل کشور آرمان مسلمانان اجراءِ سياست‌هائى در راستاى اعتقادات اسلامى بوده است. از اين جهت سياستمداران پاکستانى در اتخاذ هر سياستى نمى‌توانند نسبت به اين عامل بى‌تفاوت باشند و آن را مدنظر قرار مى‌دهند.


فقدان منابع و ذخاير طبيعى و اقتصادى غنى و عدم وجود صنايع و کشاورزى قدرتمند در کنار جمعيتى عظيم، عامل مؤثرى در سياست خارجى است. به عبارت ديگر پاکستان همراه درصد بوده است که حمايت و مساعدت کشورهاى مختلف را در جهت توسعه اقتصادى خود جلب نمايد.

نقش عوامل خارجى در سياست خارجى

همان‌طور که اشاره شد از آن‌جا که پاکستان از ابتداى استقلال در معرض تهديد هند قرار داشته است، سياست خارجى اين کشور در راستاى يافتن متحدان در جهت حمايت و دفاع از خودشکل گرفته است. محورى‌ترين مسئله در سياست خارجى چگونگى روابط با هند مى‌باشد و برحسب آن روابط با ساير کشورها تعيين مى‌گردد.


پاکستان از ذخاير غنى اقتصادى برخوردار نيست و جمعيتى عظيم در اين کشور زندگى مى‌کنند، از اين رو پاکستان تمايل دارد با کشورهائى که بتوانند در جهت تأمين اين کشور اقداماتى انجام دهند، ارتباط برقرار نمايد. آمريکا که قدرت نظامى جهانى است نه تنها مى‌توانست حامى و مدافع پاکستان در قبال هند باشد بلکه از نظر اقتصادى نيز قابليت تأمين نيازهاى پاکستان را دارد. بدين صورت از سال‌هاى اوليه پس از استقلال روابط با آمريکا آغاز شد و به‌تدريج در سياست خارجى به صورت عامل محورى درآمد و روابط با ساير کشورها براساس روابط با آمريکا شکل مى‌يافت. گرچه در مواردى پاکستان دريافت که نمى‌تواند به کمک نظامى آمريکا در مقابل هند متکى باشد ولى در پاره‌اى موارد نظير کمک به مجاهدين افغانى پاکستان کمک‌هاى اقتصادى و نظامى بسيارى از آمريکا دريافت نمود.


پس از جنگ هند و چين در ۱۹۶۲ پاکستان احساس کرد که منافع مشترک با اين کشور دارد و از آنجا که آمريکا در مقابله با هند از پاکستان حمايت نمى‌کرد، اين کشور به توسعه روابط خود با چين اقدام نمود. به‌تدريج اين روابط گسترش يافت و نقش محورى در سياست خارجى ايفاء نمود.


عربستان از جمله کشورهاى غنى و ثروتمند منطقه خليج فارس و مسلمانان بوده و هست. بدين جهت پاکستان به جلب حمايت اين کشور پرداخت و عربستان نيز در اين جهت اقداماتى را انجام داد. از آنجا که عربستان خود را حامى مسلمانان جهان مى‌داند، در جهت کمک به مجاهدان افغانى در مبارزه با شوروي، کمک‌هاى بسيارى به پاکستان نمود تا از مجاهدان در جنگ دفاع نمايد.