در قرون هفتم و هشتم ميلادي، اقوام نورماند ساکن نروژ به انگلستان و فرانسه حمله کردند و متصرفات وسيعى در اين کشور بدست آوردند از سال ۸۷۲ ميلادي، حکومت پادشاهى در نروژ روى کار آمد و در قرن ۱۱، دين مسيح در اين کشور رواج يافت. در قرن سيزدهم، همزمان با توسعه دريانوردى نروژ، مردم اين کشور نيز به اوج قدرت خود رسيدند. در نتيجه بر سراسر جزاير شمال اقيانوس تا جزيرهٔ ايسلند تسلط يافتند و مستعمرات فراوانى بدست آوردند، ولى بعدها رفته‌رفته ضعيف‌تر شدند، تا آنجا که ضميمهٔ دانمارک شد.


بعد از کنگرهٔ وين (در سال ۱۸۱۵)، استقلال داخلى نروژ از بين رفت و به پاس خدماتى که سوئد در راه برانداختن ناپلئون بناپارت، امپراتور فرانسه کرده بود، برخلاف ميل قبلى مردم نروژ، اين کشور ضميمهٔ سوئد شد و همراه با نروژ، ايسلند نيز که متعلق به نروژ بود به سود تعلق گرفت.


در سال ۱۹۰۵ميلادي، نروژ استقلال يافت و يکى از شاهزادگان دانمارکى به نام کارل به پادشاهى نروژ انتخاب شد؛ وى ۲۵ سال حکومت کرد و در سال ۱۹۷۵ پس از مرگ وي، سلطنت به پسر اولاف (King Olav) رسيد. پادشاه اولاف در ژانويه ۱۹۹۱ درگذشت و فرزندش شاهزاده هارالد (Harald) پنجم که از ۱۹۹۰، نيابت سلطنت را به عهده داشت، به سلطنت رسيد (به محض مرگ پدرش) و در ۲۱ ژانويه رسماً تاج‌گذارى کرد.


به طور کلى بايد گفت که سرزمين نروژ از سال ۱۳۸۱ تا روز ۲۸ مارس سال ۱۸۱۴ ميلادى ضميمهٔ دانمارک بود. از اين تاريخ تا سال ۱۹۰۵ ميلادي، ضميمهٔ سوئد بود و از ۱۵، اکتبر سال ۱۹۰۵ ميلادى استقلال يافت.


نروژ در جنگ جهانى اول، بى‌طرف بود، گرچه قسمت عمده‌اى از ناوگان دريائى آن کشور توسط آلمانى‌ها و متفقين غرق شد، با اين وجود، بى‌طرفى خود را حفظ کرد. اما در جنگ جهانى دوم، مورد حملهٔ آلمان نازى قرار گرفت و پس از دو ماه مقاومت شکست خورد. و در حالى که پادشاه و هيأت دولت آن کشور در لندن، دولت نروژ آزاد را تشکيل داده بودند، يکى از نظاميان نروژى به نام ويدکون‌کيسلينگ (Widkunquisling) که با آلمان هم‌پيمان شده بود، زمام‌دار نروژ شد، که بعد از اتمام جنگ و آزاد شدن نروژ، به اتهام خيانت به ميهن تيرباران شد.


بعد از جنگ، نروژ سياست سنتى و بى‌طرفانه خود را رها کرد و در سال ۱۹۴۹، عضويت اتحاديه آتلانتيک شمالى ناتو را پذيرفت.