بر پايه يک افسانه سرزمين کره در سال ۲۳۳۳ پيش از ميلاد مسيح از سوى شخصى افسانه‌اى به نام تان‌گان (Tangun) کشف شد.


ساکنان نخست شبه جزيره کره، از منچوري، شمال چين و مغولستان، با نژاد مغولى بوده که زبان ايشان از خانواده آلتائيک (Altaek) بوده است.


مردمان نخستين اين سرزمين از سه هزار سال پيش از ميلاد در زمين‌هاى پست جلگه‌اى کرانه شمال باخترى و نيز انتهاى شمال شرقى دره رودخانه تو سن (To San) به کار ماهيگيرى و شکار و چوپانى مى‌پرداخته‌اند.


در سال ۱۹۴ پيش از ميلاد مسيح يک سردار فرارى به نام ويمن (Vemen) قدرت را در کره به دست گرفت، ولى ديرى نپاييد که امپراطورى هان (Hun) در چين حکومت وى را سرنگون کرد و کره بخشى از امپراطورى چين شد. حدود سال ۳۵۰ ميلادى سه سلسله پادشاهى شيلا (Shilla) در جنوب خاورى کوگوريو (Kguryo) در شمال و پاک‌چه (Paekche) در جنوب باخترى پديد آمدند. هر کدام از پادشاهان سه دودمان، دستگاه‌هايى براى تمرکز قدرت و اختيارات پديد آوردند و در صدد شکست يکديگر بودند. در همين زمان آئين بودا و کنفوسيوس در کره گسترش يافت. دولت شيلا که از اقتدار بيشترى برخوردار بود توانست به يارى چين نخست دودمان پاک‌چه را در سال ۶۶۰ و سپس کوگوريو را در سال ۶۶۸م. شکست داده خاک آن دو کشور را به خاک خود پيوند دهد. همچنين دولت شيلا توانست در سال ۶۷۶ نيروهاى چين را از خاک خود بيرون رانده و کنترل کامل شبه جزيره را به دست گيرد. در اين زمان کره در مقام يک کشور مستقل يکپارچه شد. در اين دوران طبقه اشراف و خاندان پادشاهى کنترل کشور را در دست داشتند.


در اوايل سده دهم ميلادى فرمانروايى به نام وانگ‌کون (Vangkon) توانست حکومت يگانه در شبه جزيره کره به نام کوريو (Koryo) تشکيل (Kwangju) بود و شهر کى‌سونگ (Kaesung) به‌عنوان پايتخت مرکزى برگزيده شده بود، ولى اين دولت پس از مدتى زير نفوذ طبقه اشراف در آمد و به‌علت رشد فئوداليسم شورش‌هايى از سوى دهقانان و بردگان به وقوع پيوست که منجر به ناتوانى حکومت شد. در اوايل سده سيزدهم کره به تصرف چنگيزخان مغول در آمد و در پى آن آئين کنفوسيوس در اين کشور گسترش بيشترى يافت. تسلط مغول‌ها بر کره تا سال ۱۲۶۰م. ادامه داشت و پس از آن حکومت کوريو دوباره روى کار آمد و با گذشت زمان پيروان کنفوسيوس در دستگاه‌هاى دولتى رخنه کردند. سرانجام در اواخر سده چهاردهم (۱۳۹۲) با پيشوايى ژنرال يى سونگ گي (Yi Sung Gi) به حکومت کوريو پايان داده شد و از آن پس دودمان يى (Yi) تا سال ۱۹۱۰ بر کره فرمانروايى کرده و کنترل کشور را در دست داشت. طى حکومت اين دودمان ۲۶ پادشاه به قدرت رسيدند. پايتخت اين دودمان هان يانگ (سئول امروزي) بود. ژنرال يى سونگ گي نام چوسون (choson) را که نام کنونى کره شمالى مى‌باشد براى سرزمين کره برگزيد و آئين کنفوسيوس را در کشور رسميت داد. کره در سده‌هاى پانزدهم و شانزدهم از نظر علمى و فرهنگى به پيشرفت‌هايى دست يافت و استقبال همگان از آئين کنفوسيوس مايه يگانگى ملى و فرهنگى در سراسر سرزمين کره شد.


در اواخر سده شانزدهم امپراطورى ژاپن تصميم گرفت از راه شبه جزيره کره به چين يورش ببرد، ولى چون اين خواست مورد موافقت کره واقع نشد در سال ۱۵۹۲ ژاپنى‌ها به کره لشکرکشى کردند، ولى حکومت يي به کمک چينى‌ها يورش ژاپن را دفع کرد. گفته شده است که در اين جنگ سامورايى‌هاى ژاپن نقش مهمى داشتند. در اوايل سده هفدهم کره دست نشانده دولت چين شد و چون هيچ‌گونه رابطه‌اى با کشورهاى خارجى نداشت به کشور منزوي شهرت يافت.


در سده نوزدهم مردمان به‌شدت زير استثمار طبقه اشراف بودند. از نيمه دوم سده مزبور، ژاپن به اين سرزمين گرايش يافت. در سال ۱۸۷۶ با انعقاد يک پيمان بازرگانى ميان کره و ژاپن، بندرهاى کره روى کشتى‌هاى بازرگانى ژاپن گشوده شدند و ديرى نپاييد که آمريکا و کشورهاى اروپايى وارد داد و ستد با اين کشور شدند، که به دخالت دولت‌هاى خارجى در امور داخلى کره انجاميد. پس از پيروزى‌هاى ژاپن در جنگ با چين (۹۵ - ۱۸۹۴) و روسيه (۵ - ۱۹۰۴) کره به چنگ ژاپن افتاد و در سال ۱۹۱۰م. رسماً به خاک اين کشور پيوند يافت. از اين تاريخ دوران سراسر تلخ و دشوار حکومت استعمارگران ژاپنى که کوشش فراوانى در بهره‌بردارى از منابع و امکانات غنى کره داشتند، آغاز شد. ژاپنى‌ها کوشش مى‌کردند که در زمينه‌هاى گوناگون سياسي، اقتصادي، آموزشى و کشاورزى کره را به‌طور کامل زير سلطه خود بگيرند.


به دنبال درگذشت سون جونگ (Sun Jong) آخرين امپراتور دودمان يي در سال ۱۹۱۹م. جنبش‌هاى استقلال‌طلبانه و ضد استعمارى آغاز شد. در يکم مارس ۱۹۱۹م. گردهمايى بزرگى با شرکت دو ميليون نفر در سئول برگزار شد که طى آن کره‌اى‌ها خواستار استقلال شدند. طى اين گردهمايي، زد و خوردهاى خونينى ميان نيروهاى ژاپنى و مزدوران کره‌اى با اجتماع کنندگان به وقوع پيوست که منجر به کشته و مجروح شدن ۲۳ هزار تن شد (۱).در ماه آوريل ۱۹۱۹ م. دوتن از رهبران انقلابى به نام‌هاى سينگمان ري (Sing Man Rae) و آن چانگ هوو کيم کو (An Chang Hwo Kim Ko) در شهر شانگهاى چين دولت موقت کره را تشکيل دادند. طى دومين جنگ چين و ژاپن و جنگ جهانى دوم به‌تدريج نفوذ ژاپن در کره کاهش يافت و در سال ۱۹۴۲م. نيروهاى استقلال‌طلبانه به ژاپن اعلان جنگ دادند. اين نيروها، با نيروهاى متفقين در کره همکارى کرده و تا زمان تسليم ژاپن در سال ۱۹۴۵م. به جنگ ادامه دادند.


(۱) . مردمان کره همه ساله يکم مارس را يه ياد اين رويداد به‌عنوان نماد تلاش استقلال‌طلبانه جشن مى‌گيرند.


در سال ۱۹۴۵ به‌ترتيب کنفرانس‌هاى بين‌المللى يالتا (Yalta) (در کريمه)، و پوتسدام (Potsdam) تشکيل و کره به دو بخش شمالى و جنوبى تقسيم شد. بخش شمالى به تصرف نيروهاى شوروى و بخش جنوبى به اشغال آمريکايى‌ها در آمد و مدار ۳۸ درجه نيز به‌عنوان مرز دو کره تعيين شد. در شمال طرفداران کمونيست و در جنوب طرفداران غرب سر کار آمدند.


در سال ۱۹۴۸ سرزمين کره رسماً به دو بخش تقسيم شد و دو حکومت کره شمالى (جمهورى دموکراتيک خلق کره) و کره جنوبى (جمهورى کره) روى کار آمدند. نيروهاى شوروى در دسامبر ۱۹۴۸ و نيروهاى آمريکا در اواسط ۱۹۴۹ خاک کره را تخليه کردند. در کره شمالى حکومت کمونيستى به رهبرى کيم ايل سونگ قدرت را به‌دست گرفت.