در تاريخ کشور لائوس، قوم قدرتمندترين گروه‌هائى بوده‌اند که در لائوس زندگى و حکومت مى‌کرده‌اند. لائوها در قرن‌ شانزدهم ظهور کردند و شهر وين‌تيان امروزى پس از اين‌که چند دهه پايتخت موقتى پادشاهان لائو قرار مى‌گيرد، در سال ۱۵۶۳ توسط ستهاتيرات (Setthathirat) يکى از پادشاهان به‌عنوان پايتخت دائمى کشور لائوس انتخاب مى‌شود. در سال ۱۵۶۰ برمه‌اى‌ها دست‌اندازى خود را به اين منطقه آغاز نمودند تا اينکه در سال ۱۵۷۵ وين‌تيان را به تصرف درآوردند و از طريق سلطان نشانده خود تا سال ۱۵۹۲ به تسلط خود ادامه داده و از اين به بعد لائوها مجدداً متحد شدند و حکومت مستقلى را ايجاد کردند.



قرن هفدهم، دوره صلح رفاه و عصر زرين لائوها محسوب مى‌گردد و در اين دوره است که بازرگانان هلندى و ميسيونرهاى مسيحى به اين منطقه سفر نموده‌ و اولين گام‌هاى استعمارى در اين کشور برداشته شد. در سال ۱۷۲۰ اين کشور به سلطان‌نشين مجزا تقسيم مى‌‌گردد که هر يک از آنها با چنين، تايلند و ويتنام ارتباط داشته‌اند.


توسعه طلبى برمه مشکلاتى را براى لائوها به‌وجود مى‌آورد تا اينکه در سال ۱۷۶۴ دو منطقه فوق مجدداً تحت سلطه برمه درآمد و اين کشور حتى پايتخت تايلند را نيز اشغال نمود. تايلندى‌ها پس از درگيرى‌هاى مختلف نيروهاى برمه را از خاک خود اخراج و سلطان لائوس همجوار خود را نيز ضميمه خاک تايلند کردند. در اين زمان ويتنامى‌ها بر قسمتى از منطقه لائوها تسلط يافتند که در دهه ۱۸۷۰ اين منطقه نيز از شمال مورد هجوم ياغيان چينى قرار گرفت، به‌طورى که منطقه تحت سلطه تايلندى‌ها نيز مورد تهديد واقع شد. به همين جهت حکومت سيام در سال ۱۸۸۶ به شمال اين کشور لشکرکشى کرد و پس از تأمين آرامش، شمال لائوس را تحت‌الحمايه خود قرار داد.


در سال ۱۸۸۷- ۱۸۸۶ فرانسويان توافق‌نامه‌اى با دولت سيام مبنى بر حق تعيين نائب کنسول در يکى از مناطق سه گانه لائوس به امضاء رساندند و از آن تاريخ تا سال ۱۸۹۲ نماينده فرانسه يک سلسله مطالعات علمى و اکتشافى در اين منطقه انجام داد و در سال ۱۸۹۳ دولت فرانسه ادعاى مالکيت منطقه شرق رود مکونگ را کرد. فرانسه به اهداف خود دست يافت و به اين طريق تا نيم قرن لائوس به‌صورت تحت‌الحمايه فرانسه با يک حکمران عالى و حکومت مرکزى در وين‌تيان امروزى قرار گرفت. سلطه فرانسويان بر اين کشور تا جنگ جهانى دوم بدون مزاحمت ادامه يافت و تا سال ۱۹۴۵ برخوردهاى جدى در اين منطقه پديد نيامد تا اينکه در ماه مارس ۱۹۴۵ که ژاپنى‌ها اقدام به کنترل مستقيم هندوچين نمودند، فرانسويان در وين‌تيان به مقابله پرداختند. در ۵ آوريل ۱۹۴۵ اين کشور تحت الحمايه ژاپن قرار گرفت. پس از تسليم ژاپن در اوت ۱۹۴۵ پرنس فتساريت (Phetsarate) در سپتامبر ۱۹۴۵ استقلال لائوس و ۱۵ روز بعد اتحاد ايالات شمالى و جنوبى لائوس را اعلام داشت ولى پادشاه لائوس حاضر به پذيرش آن نگرديد و سعى کرد پرنس را خلع نمايد، اما در اين مرحله طبق قرار دادهاى پرنسدام در مورد تصاحب مناطق تحت تصرف ژاپن، نيروهاى چين ملى مناطق شمالى از جمله وين‌تيان را اشغال نمودند. فرانسه نيز جنوب لائوس را تحت کنترل خود درآورد و در مارس ۱۹۴۶ نيروهاى فرانسوى به سمت شمال حرکت کردند و بعد از بازگشت به وين‌تيان، اعضاء دولت پرنس به تايلند گريختند و جنبش لائو‌ايسلر (Lao Issara) را تشکيل دادند. هجوم نيروهاى فرانسوى براى اشغال شهر لوآنگ‌پرانگ با مقابله لائوسى‌ها به کمک نيروهاى ويت‌مينه مواجه شد. هدف فرانسه ايجاد يک دولت نيمه مستقل تحت نفوذ سياست دولت فرانسه بود.