بعد از بحران سال ۱۹۶۳، ماکاريوس در نوامبر همان سال پيشنهادهائى را که حاوى ۱۳ بند بود را جهت حل بحران ارائه نمود که توسط ترکيه و ترک‌هاى ساکن قبرس رد گرديد. در همين زمان اعضاء ترک در هيئت دولت قبرس از دولت خارج شدند. سازمان ملل‌متحد در سال ۱۹۶۴ جهت حفظ و بازگرداندن صلح و آرامش به جزيره نيروهاى حافظ صلح را به قبرس گسيل داشت و متعاقب آن آقاى سخارى توميوجا (Mr. Sakhari Tuomioja) از فنلاند و بعداً نيز دکتر قالوپلازا (Dr. Galo Plaza) از اکوادور از طرف دبى کل سازمان ملل جهت بيان نحوهٔ اختلافات سياسى به قبرس اعزام گرديدند. در گزارش فرستاده سازمان ملل‌متحد که در مارس ۱۹۶۵ به دبير کل سازمان ملل متحد تقديم شد، دکتر پلازا موارد زيادى از نظريات پيشنهادى ماکاريوس را تائيد نموده بود و از موافقتنامهٔ ۱۹۶۰ به‌دليل ناديده گرفته شدن بعضى مسائل در آن انتقاد نموده بود.


در همين زمان ترک‌ها بعضى از مناطق مهم در کايرنيا را متصرف شده بودند و قسمت‌هاى عمده‌اى از جنگل‌ها و مزارع در بخش شمالى به آتش کشيده شد و صدها يونانى مجبور به ترک خانه‌هاى خود شده بودند. در ادامهٔ اين تحريکات سازمان ملل در سال ۱۹۶۵ قطعنامه‌اى را از تصويب گذراند که در آن دولت قبرس به‌عنوان تنها دولت با حاکميت در قبرس به رسميت شناخته شده بود.


در همين سال‌ها تلاش‌هاى جدى جهت حل مسئلهٔ قبرس آغاز شده بود و در همين راستا گلافکوس کلريديس به‌عنوان نمايندهٔ بخش يونانى‌نشين و دنکتاش به‌عنوان نمايندهٔ بخش ترک‌نشين قبرس با يکديگر ملاقات و مذاکره در خصوص حل مسئلهٔ قبرس را آغاز نمودند. در زمانى که دو طرف به نتايج ملموس و مثبتى رسيده بودند ناگهان رويدادهاى غير مترقبه‌اى در قبرس اتفاق افتاد. در آوريل ۱۹۷۱ ژنرال گريواس به قبرس بازگشت و EOKA B را بنيان نهاد و با هدف اتحاد قبرس با يونان عمليات تخريب و ترور را در جزيره آغاز نمود که اين حرکت موجب بروز اغتشاش و ناآرامى گسترده‌اى در قبرس گرديد.


به‌دنبال اعتراض ماکاريوس نسبت به اعمال گريواس، وى به همراهى گروهى از فرماندهان نظامى عليه دولت قبرس دست به کودتا زدند و نيکوس سمسون (Nicos Samson) را به‌عنوان رئيس‌جمهور قبرس برگزيدند. گرچه کودتا شکست خورد اما اين اقدام بهانه‌اى براى ترکيه شد تا با عنوان نمودن آن و با اعلام حق حفظ صلح و ثبات در قبرس (طبق موافقت‌نامهٔ ۱۹۶۰) نيروهاى نظامى خود را وارد جزيره بنمايد.


به‌دنبال حملهٔ ترکيه به جزيرهٔ قبرس، نيکوس سمسون قدرت را به گلافکوس کلريديس واگذار نمود. کلريديس و طرف ترک در کايرنيا در خصوص دستيابى به آتش‌بس به توافق رسيدند. به‌دنبال اين تحولات دو کنفرانس در ژنو برگزار گرديد، اولين کنفرانس متشکل از نمايندگان بريتانيا، يونان و ترکيه و دومين کنفرانس متشکل از نمايندگان اين سه کشور به اضافه نمايندگان دو جامعهٔ قبرس بود. در ۱۴ آگوست ۱۹۷۴ يک هفته بعد از آغاز کنفرانس دوم در ژنو، ناگهان ارتش ترکيه حملهٔ شديدى را به قبرس نمود و ۳۷% از خاک جزيره را متصرف گرديد. در نتيجه در اول نوامبر ۱۹۷۴ مجمع عمومى سازمان ملل‌متحد طى صدور قطعنامه‌اى از تمام دولت‌ها خواست تا به حاکميت، استقلال و تماميت ارضى قبرس احترام و آن را به رسميت بشناسند، نيروهاى خارجى سريعاً از قبرس خارج و پناهندگان امکان بازگشت به خانه‌هاى خود را بيابند.

موارد قطعنامه‌ها

قطعنامه‌هاى متعدد شوراى امنيت و مجمع عمومى سازمان ملل‌متحد نيز راه‌گشائى بر حل اين مشکل نبوده و صرفاً به دولت‌هاى ذينفع و طرفين اختلاف توصيه شده است که ضمن رعايت آتش‌بس از طريق مذاکره درصدد حل اختلافات خود برآيند و با قواى پاسدار صلح و ميانجى سازمان ملل جهت حصول به يک راه‌حل صلح‌آميز همکارى نمايند.


در قطعنامه‌هاى ديگر نيز غالباً ضمن اشاره به قطعنامهٔ شمارهٔ ۱۸۶، مأموريت قواى پاسدار صلح به‌طور مرتب هر شش ماه به شش ماه تمديد شده است و از دبير کل نيز خواسته شده است که به مأموريت حسن‌نيت خود در قبرس ادامه دهد و از طرفين خواسته شده است قطعنامه‌هاى سازمان ملل را به مورد اجرا گذارند و به قواى خارجى نيز توصيه شده است خاک قبرس را ترک نمايند. در نوامبر سال ۱۹۸۳ دنکتاش رهبر ترک‌هاى قبرس، بخش شمالى را به‌عنوان يک کشور مستقل اعلام نمود (Turkish Repubic of Northermn Cyprus). و اين اقدام باعث گرديد تا مذاکرات طرفين براى مدت دو سال قطع بشود.


به دنبال تلاش‌هاى مجدد دبير کل سازمان ملل‌متحد براى از سرگيرى مجدد مذاکرات رهبران دو جامعه براى اولين‌بار در ژانويهٔ ۱۹۸۵ به‌صورت رو در رو و مستقيم در نيويورک مذاکره نمودند. بى‌ثمر بودن مذاکرات رهبران دو جامعه همراه با اصرار دنکتاش مبنى بر شرکت در مذاکره به‌عنوان رئيس‌‌جمهورى ترک قبرس شمالي، منجر به قطع مذاکرات شد.


دور بعدى پس از شکست کيپريانو در انتخابات رياست جمهورى و انتخاب جرج واسيليو عملى گرديد و اولين دور مذاکرات در ماه اوت ۱۹۸۸ در نيويورک آغاز شد وليکن اين دور و دورهاى بعدى مذاکرات نيز نتيجهٔ عملى را به همراه نداشت. در ژوئن ۱۹۸۹ نيز مذاکراتى بين دو جامعهٔ قبرس با دعوت دبير کل سازمان ملل‌متحد صورت گرفت، در فوريه - مارس ۱۹۹۰ نيز يک ملاقات در سطوح بالا بين واسيليو و دنکتاش در نيويورک برگزار گرديد و در همين زمان شوراى امنيت قطعنامهٔ ۹۰/۶۴۹ را به تصويب رساند. در سال ۱۹۹۲ دبير کل جديد سازمان ملل پطرس غالى قطعنامه‌اى را در خصوص مسئلهٔ قبرس مطرح نمود و قول داد تا مسئلهٔ قبرس را به‌عنوان يکى از اولويت‌هاى برنامهٔ کارى خود قرار دهد.


در فوريهٔ ۱۹۹۲ فرستاده‌هاى سازمان ملل از قبرس، يونان و ترکيه بازديد نمودند و در ژانويه - مارس ۱۹۹۲ پطرس غالى اجلاسى را با شرکت آمريکا، يونان، ترکيه و نمايندگان دو جامعه در نيويورک جهت حل مسئلهٔ قبرس برگزار نمود و در همان سال دو دور گفتگو بين جرج واسيليو و دنکتاش در نيويورک برگزار گرديد، هدف گفتگوها رسيدن به يک راه‌حل مشترک بود.


پطرس غالى در مذاکرات سال ۱۹۹۲ طرحى جهت تقسيم جزيره بين دو جامعهٔ ترک و يونانى‌نشين در چارچوب يک فدراسيون ارائه نمود که به طرح غالى معروف گرديده است. مذاکرات سال ۱۹۹۲ در ۱۱ نوامبر به حالت تعليق درآمد. شوراى امنيت دنکتاش را مسئول به بن‌بست رسيدن مذاکرات اعلام نمود.


در طى سال ۱۹۹۳ نيز چند دور مذاکرات بين دو جامعه با پيش‌شرط دنکتاش مبنى بر لغو تحريم بر عليه ترک‌هاى قبرس باعث متوقف شدن مذاکرات گرديد. آخرين دور مذاکرات در سال ۱۹۹۳ قرار بود در ۱۴ و بعداً در ۲۱ ژوئن ادامه يابد که به‌علت عدم شرکت دنکتاش در مذاکرات، برنامهٔ ملاقات از سوى سازمان ملل‌متحد ملغى گرديد.


به‌دنبال اين وقايع پطرس غالي، نمايندهٔ ويژهٔ خود جو کلارک را جهت بررسى مسئلهٔ قبرس به آنکارا، آتن و نيکوزيا اعزام نمود. دبير کل در گزارش ارائه شدهٔ خود در ۶ ژولاى ۱۹۹۳ به شوراى امنيت دنکتاش را مسئول شکست مذاکرات دانست ولى وى را صريحاً محکوم ننمود. با اعلام استعفاء دنکتاش از مقام مذاکره‌کننده در جريان مذاکرات بين دو جامعهٔ قبرس، مسئلهٔ مذاکرات بين دو جامعه تا اواخر سال ۱۹۹۳ به حالت تعليق درآمد. بعد از انتخابات بخش شمالى قبرس در دسامبر ۱۹۹۳ و کنار رفتن درويش اروغلى از مقام نخست‌وزيرى و به قدرت رسيدن حقى آتون رهبر حزب دمکرات، دنکتاش در ژانويهٔ ۱۹۹۴ اعلام نمود که در حال حاضر چون دولت و مردم بخش شمالى قبرس خواهان بازگشت وى به‌عنوان نمايندهٔ بخش ترک‌نشين قبرس در مذاکرات بين دو جامعه مى‌باشند، وى آمادگى خود را به‌عنوان مذاکره‌کننده با طرف يونانى اعلام مى‌نمايد.