سوسياليسم در چين چین مکزیک آفریقای جنوبی اتریش کوبا لهستان نروژ مالزی فنلاند لیبی شیلی مجارستان لائوس ایسلند الجزایر پاکستان اندونزی جمهوری چک تایلند برمه (میانمار) آرژانتین بحرین بنگلادش سنگاپور عمان فیلیپین قبرس قزاقستان قطر کره شمالی ویتنام رومانی کرواسی هلند آنگولا اوگاندا تونس جمهوری آفریقای مرکزی زامبیا صفحه بعدی 5 4 3 2 1 صفحه قبلی نهضت ۳۰ ماهه مه ۱۹۲۵ شورش نانچانگ شورش فصل پائیز شورش کانتون تاسیس پایگاههای انقلابی در تحليل و بررسى ريشههاى جنبش انقلابى که منجر به شکلگيرى حزب کمونيست چين شد بايستى به عقب و فشارهايى که از طرف دول خارجى به اين کشور وارد مىشد برگرديم. همين فشارها عامل شورشهاى بسيارى شد. تنها در فاصله سالهاى ۱۸۵۰ تا ۱۸۷۸ کشور چين شاهد پنج قيام بود که زنجير و از تا اعلام حکومت جمهورى در سال ۱۹۱۲ و پس از آن به گونهاى ديگر تدوم يافت. اين زمينهٔ عينى که بعدها اساس تئورى مائو براى برخورد با مسائل و پيشبرد جنبش به سوى برپايى يک جامعه سوسياليستى قرار گرفت تصويرى از چين بدست مىدهد که کاملاً با تعريف جامعهٔ نيمه استعمارى سازگارى دارد. مدتها پيش از آنکه مائو بنويسد، تاريخ مدرن چين تاريخ تجاوز امپرياليستى است؛ سون يات سن بنيانگذار حزب کومين دانگ در يکى از سخنرانىهاى خود گفته بود: مردم چين هنوز تصور مىکنند که ما تنها يک نيمه مستعمره هستيم .... اما در واقع کشور ما به مراتب بيش از يک مستعمره کامل زير بار قدرتهاى خارجى خرد شده است. لذا مىبينيم کشورهاى مختلف چون انگلستان، فرانسه، آلمان، ژاپن و روسيه داراى حوزههاى نفوذ خاص خود هستند و در بخشهاى تحت استعمار خود نه تنها نبض اقتصاد را در دست دارند، بلکه نيروى کار و بازار را به بخشهاى صنعتى تحت کنترل خود وابسته کردهاند. با گسترش فعاليتهاى اقتصادى قدرتهاى خارجى ميان منافع تودههاى شهرى يعنى بورژوازى ملى و منافع امپرياليسم تضاد ايجاد مىشود و همين تضاد باعث اتخاذ يک موضع تدافعى در برابر انحصارگران خارجى است. در پى اين واکنش گروهى از روشنفکران چينى که بطور مستقيم يا غير مستقيم با فرهنگ و دموکراسى غرب تماس پيدا کرده و همراه با بورژوازى ملى که بيش از پيش شاهد غارت سرمايه کشور از جانب نيروهاى خارجى يا وابستگان آنهاست بر گرد دکتر سون يات سن جمع شده و در ۱۹۰۵ در توکيو تحت عنوان دونگ منگ خويي (جامعه اتحاد) سازمان مىيابند و به وجود مىآيد. فعاليتهاى گروه سون يات سن بالاخره بر سلسلهٔ منچوها نقطه پايان نهاد. تشکيل حکومت جمهورى خود آغاز دورهٔ ديگرى از آشوب و هرج و مرج بود. رفته رفته با دور افتادن حکومت يوان شى (يوان شى با کمک انقلابيون در فوريه ۱۹۱۲ به رياست جمهورى برگزيده شد) از گروه سون يات سن که در اين زمان گومين دانگ يا حزب ملى ناميده مىشد، ناآرامى اجتماعى و تضادسياسى بالا گرفت و بالاخره با مرگ وى (۱۹۱۶) عصر اين دوره نيز به پايان رسيد و دورهٔ ديگرى از تضاد و جنگ داخلى ( ميان گروههاى ترقيخواه و محافظه کار) از يک سو و تشديد استثمار و تهديد خارجى بويژه ژاپن از سوى ديگر آغاز شد. در اين شرايط گروهى از روشنفکران که در رأس چن دوشيو (Chen Duxiou) بود با اين اعتقاد که رکود اجتماعى ـ سياسى چى مدرن از اقوام، نهادها و ايدئولوژىهاى سنتى (از جمله کنفسيوسم) ريشه مىگيرد، در پى بيدارى ايدئولوژيک مردم چين بخصوص جوانان بمنظور ايجاد تغييراتى در جامعه و تمدن چين بر مىآيند. بدين منظور چن مجلهاى بنام جوانان نون (در سپتامبر ۱۹۱۵) انتشار مىدهد و از آن طريق حملهٔ همه جانبهاى به سنن چينى مىنمايد و از مردم مىخواهد تا از فرهنگ مدرن غرب بهره گيرند. پاسخ استادان و جوانان در دانشگاهها (بويژه دانشگاه پکن) و مدارس متوسطه به نداى چن فورى بود. آنها ضمن مخالفت با سبک ادبى کلاسيک و تأکيد جايگزينى ادبيات ساده ، دست به مبارزه وسيعى با کنفسيوسم زدند و مفاهيم متفاوتى چون دموکراسي، سوسياليسم، ليبراليسم، آنارشيسم را تشريح مىکردند. در همين زمان دانشجويان در دانشگاه پکن و ساير قسمتها مجلههايى چاپب مىکنند که از مهمترين آنها موج نو توسط گروهى از دانشجويان دانشگاه پکن است. همين جوانان با تکيه به فرهنگى و دموکراسى غربى راه دگرگون ساختن جامعهٔ چين را در پيش گرفتند و در آوريل سال ۱۹۱۹ در پى انتشار خبرهاى مربوط به مفاد پيمان روساى که حاکميت ژاپن را بر منافع بپيشين آلمان در استان شاندونگ تأکيد مىکرد از پنجم مه تا چهارم ژوئن در شهرهاى بزرگ تظاهرات عظيمى به اره انداختند. روز چهارم مه دانشجويان پکن در ميدان تيان آن من جمع شده و شعار حفظ حاکميت در برابر خارجيان و مجازات خائنان در داخل کشور را مىدادند و گفتند اجازه نمىدهند ژاپن خاک چين، يعنى استان شاندونگ را اشغال کند. دانشجويان تظاهر کرده حتى خانهٔ يکى از وطن فروشان را طعمهٔ آتش ساختند. مبارزهٔ عدالت خواهانهٔ دانشجويان پکن موجب همدردى مرم سراسر کشور گرديد و در روز سوم ژوئن محافل مختلف در شهر شانگهاى بپاخاستند و از مردم تمام کشور دعوت نمودند تا از مبارزهٔ دانشجويان پکن حمايت نمايند. از روز پنجم به بعد در حدود ۶۰ تا ۷۰ هزار نفر از کارگران شانگهاى و ديگر شهرها دست به اعتصاب سياسى زدند. به دنبال آن بازرگانان سراسر کشور نيز بپا خاسته و آمادگى خود ر براى مبارزه اعلام داشتند. به اين ترتيب نخستين واکنش سياسى تودهاى در جين ظهور کرد. نهضت ۴ مه ۱۹۱۹ چين در جريان مبارزات ضد استعمارى مردم اين کشور نقطه عطفى بشمار مىرود، زير اين نهضت داراى بعد فرهنگى عميقى بود و چون بعد از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روى داد شديداً تحت تأثير آن قرار داشت. خبر لغو تمام قراردادهاى ميان دولت چين و دولت روسيهٔ تزارى از سوى دولت شوروى مردم چين را دلگرم کرد و موجب پبشتيبانى آنها از انقلاب سوسياليستى کارگران و دهقانان روسيه شده و بدين ترتيب انديشه سوسياليسم وارد چين گرديد. در جريان اين نهضت که فرهنگى نيز ناميده مىشود از معتقدات و سنتهاى عمومى و باورهاى اجتماعى مانند پرستش نياکان و تفوق مردان بر زنان انتقاد به عمل آمد و حتى روش نويسندگى گذشتگان مورد ايراد واقع شد. نخستين پيامد اين قيام ملى سريع و فورى بود و هيأت جينى از امضاى پيمان ورساى سرباز زد. اما نتيجهٔ مهمتر اين بود که طبقهٔ روشنفکر يکباره متوجه شد همه تصوراتى را که دربارهٔ غرب داشته توهمى بيش نبوده است؛ لذا روشنفکران و رهبران اجتماعى از جمله چن، مائو و چوئن لاى به آرمان جديد شوروى علاقمند شدند و گروهى از دانشجويان نيز جذب مکتب مارکسيسم شدند. صفحه بعدی 5 4 3 2 1 صفحه قبلی چاپ دانلود صفحه افزودن به علاقمندیها