اگرچه اهميت استراتژيکى کشورهاى واقع در سواحل غربى آمريکاى جنوبى در روابط بين‌المللى به اندازه ممالک حوزه کارائيب و يا کشورهاى منطقه اقيانوس اطلس جنوبى [سواحل شرقى آمريکاى جنوبى و غربى آفريقا] نمى‌باشد، ولى اين کشورها از جمله شيلى نيز از جايگاه استراتژيکى قابل ملاحظه‌اى برخوردار هستند.



شيلى به همراه ديگر کشورهاى واقع در سواحل غربى آمريکاى جنوبي، قطب سياسى مهمى را در نيم‌کرهٔ غربى تشکيل مى‌دهند. اين مجموعه همواره يکى ار کانون‌هاى جنبش‌هاى مربوط به استقلال بيشتر آمريکاى لاتين از ايالات‌متحده آمريکا بوده است.


دماغه هورمون و تنگه‌هاى ماژلان که در جنوب شيلى قرار گرفته‌اند، در صورت مسدود شدن کانال پاناما ، مسير اجتناب‌ناپدير کشتى‌ها براى گذر از اقيانوس آرام و بالعکس مى‌باشند. ضمن آن‌که سواحل طولانى شيلى با خليج‌هاى فراوان و بنادر عميق آن از لحاظ پهلوگيرى کشتى‌هاى بزرگ و تعميرات و سوخت‌گيرى به هنگام بروز مخاصمات، واجد اهميّت نظامى مى‌باشد. به‌علاوه بهره‌بردارى آتى از منابع قطب جنوب و تشديد علائق قدرت‌هاى بزرگ به توسعه منابع زير درياها و توجهى که اخيراً به اکتشاف نفت دور از کرانه‌ها از سوى کشورهاى بزرگ نشان داده مى‌شود، به اهميّت استراتژيک شيلى مى‌افزايد.



از سوى ديگر، شيلى در منطقه‌اى قرار گرفته که به‌دليل وجود رقابت‌هاى سُنتى و اختلافات مرزى و ارضى از جمله مستعدترين مناطق براى درگيرى‌هاى احتمالى مى‌باشد و اين موضوع به لحاظ امنيّت آمريکاى جنوبى و همچنين منافع کشورهاى پيشرفته صنعتى به جهت دسترسى به مواد خام حياتى و بازرگانى دريائى امن، اهميّت به‌سزائى دارد. علاوه‌ بر اين‌ها شيلى که از لحاظ ذخائر کافى يکى از ثروتمندترين کشورهاى آمريکاى جنوبى محسوب مى‌گردد، از يک طرف بزرگ‌ترين توليدکننده مس جهان بوده و به همراه آن مواد ديگرى مانند ذغال سنگ، سنگ‌آهن، سُرب، تنگستن، موليبدنوم، بيسموت، منگنز، جيوه، آلومينيم و قلع نيز توليد و روانه بازار مى‌نمايد و از جانب ديگر يکى از رشديابنده‌ترين اقتصادها در ميان کشورهاى جهان سوم را دارا مى‌باشد و در نتيجه بازار مناسبى براى کالاها صنعتى - تکنولوژيکي، سرمايه‌گذارى‌هاى دولتى و خصوصى بانک‌ها و مؤسسات مالى مى‌باشد.


وجود ذخائر عظيم و غنى مس در شيلى از جمله عوامل اساسى در حضور بيگانگان در اين سرزمين بوده که در مواردى نيز سرنوشت ملّى کشور را رقم زده‌اند در بُرهه‌اى از زمان تنها سه شرکت خارجى استخراج ۹۰% از معادن مس را بر عهده داشتند؛ شرکت‌هاى Bradencopper که از سال ۱۹۱۱ در نزديکى سانتياگو مشغول به‌ کار گرديد، Chile copper معروف به شرکت شيکلس وابسته به شرکت آناکواندا که از سال ۱۹۱۵ ظاهر گرديد، شرکت Losandes که از سال ۱۹۲۷ روى کار آمد و وابسته به آناکوندا مى‌باشد.


از سوى ديگر با توجه به‌ افزايش مصرف مِس در کشورهاى شرق آسيا و پيش‌بينى روند اين افزايش در سال‌هاى آتى و اين‌که آينده آنان بستگى زيادى به تجارت و واردات مس خواهد داشت شيلى يکى از کشورهاى نزديک به منطقه و تأمين‌کننده با‌ثباتى براى آنان به‌شمار مى‌رود.


هم‌چنين روابط شيلى با کشور هاى حوزه پاسيفيک در آينده هر روز گسترش بيشترى خواهد داشت مخصوصاً که اين کشور مى‌تواند دروازه آمريکاى لاتين در غرب اين قارّه به حساب آيد. لذا تمهيدات شيلى به‌ منظور پيوستن به مرکوسور در جنوب نيم‌کره غربي، امضاء قراردادهاى تجارت آزاد با کشورهاى کانادا و مکزيک به‌طور جداگانه، آغاز مذاکرات براى پيوستن به پيمان نفتا در آمريکاى شمالى در ارتباط با تبديل شيلى به دروازهٔ ورودى آمريکاى لاتين اهميّت ويژه‌اى پيدا مى‌نمايد.


شيلى به‌دليل موقعيت خاص جغرافيائى خود بيش زا ۴۰۰۰ کيلومتر از سواحل نيم‌کرهٔ غربى در اقيانوس آرام را به خود اختصاص داده است. از سوى ديگر هم مرز بودن اين کشور با قطب جنوب را در زمره هفت کشورى که براى خود حق حاکميّت در برخى نقاط قطبى قائل است قرار داده و اين کشور در سال ۱۹۴۰ حق حاکميّت خود را نسبت به مناطق قطبى اعلام نمود.

جدول کشور هاى مدعى در قطب جنوب

کشور سال اعلام حق حاکميت تعداد پايگاه
انگلستان ۱۹۰۸ ۴
زلاندنو ۱۹۲۳ ۳
فرانسه ۱۹۲۴ ۱
استراليا ۱۹۳۳ ۳
نروژ ۱۹۳۹ -
شيلى ۱۹۰۴ -
آرژانتين ۱۹۴۳ ۸


تقسيم قطب جنوب بين دولت‌هاى فوق‌الذکر هر چند رسماً اعلام شده است ولى عملاً دولت‌هاى ديگر مانند ايالات‌متحده و روسيه نيز بر قطب جنوب ادعا دارند. با اين‌که حقوق آمريکا و روسيه از طرف دولت انگلستان تأکيد شده است و اين کشور به ترتيب ۹ و ۱۲ پايگاه دائمى و فصلى هواشناسى و علمى در قطب جنوب ايجاد کرده‌اند، ليکن کشورهاى برزيل، آرژانتين و شيلى که از لحاظ و موقعيّت جغرافيائى در زمره نزديک‌ترين کشورها به قطب جنوب قرار دادند؛ حقوق ادعائى دو دولت مذکور را قبول نکرده‌اند.