مهاجرت سهم نسبتاً کوچکى در شمار جمعيت کنونى شيلى دارد، ليکن خارجى‌ها بخصوص آن ‌دسته که از اروپا به‌ اين منطقه آمده‌اند نفوذ زيادى در اجتماع، سياست و توسعه اقتصادى کشور داشتند، هرچند که تعداد ايشان هيچ‌گاه به ميزان ميزان وسيعى که برزيل و آرژانتين را در برگرفت بالغ نشد. حضور مهاجرين دگرگونى‌هائى را که در ساخت اجتماعى و اخلاقى جامعه از طريق تمرکز در سطوح ميانى و فوقانى جامعه باعث گرديد و بوميان محلى را در طبقه پائين جاى دارد.


پس از استقلال شيلي، رهبران دولت جديد تشخيص دادند که مى‌بايستى از نيروى مهاجرين در بخش‌هائى همچون توسعه کشاورزى و صنعتى کشور استفاده نمايند، لذا اين احساس نيز باعث شد تا کلنى‌هاى اروپائى در اين امر فّعال گرديده و مورد تشويق واقع شوند.


دولت در اين خصوص در ۱۸۲۴ قانونى را به تصويب رسانيد که بر اساس آن خارجى‌هائى که در شيلى کارخانه ساخته و از نيروى کار کشور بهره بگيرند را از برخى امتيازات همانند معافيت معاملاتى مجانى زمين برخوردار سازد. برنامه‌هاى تشويقى مزبور براى آن دسته از خارجى‌هائى که قصد ايجاد پايگاه بر روى زمين‌هاى غيرکشاورزى دولتى را داشتند نيز وجود داشت. لذا پس از تصويب قانون مزبور ساخت کلنى‌هاى کشاورزى در جنوب توسعه يافت.


در سال ۱۸۴۵ و بر اساس قانون ديگرى جذب مهاجرين جهت سکنى در جنوب کشور در دستور کار قرار گرفت. زيرا وضعيت اقليمى خاص جنوب براى شهروندان شيلى جذابيتّى نداشت، ليکن منطقه مورد علاقه مهاجرين اروپائى خاصه آلمانى‌ها و ايرلندى‌ها بود.


نخستين مهاجرينى که نقش اساسى در توسعه ساختار اخلاقى کنونى جامعه بازى نمودند، باسک‌ها (Basques) از منطقه پيرينه (Pyrenees) اسپانيا بودند. زيرا حضور متفاوت اين دسته به ابتداى حضور استعمارى دولت اسپانيا در شيلى باز مى‌گردد که به لحاظ اخلاقى و گويشى با افراد Criollos (شيليائى‌هائى که اعقاب آنها اروپائي، خاصه از جنوب اسپانيا بودند.) فرق داشتند. در سال ۱۸۳۰ باسک‌ها در تمامى زمينه‌هاى اقتصادى حضور داشته و فعاليّت خود را در تجارت، مزرعه‌دارى و صنايع اوليّه منمرکز ساخته بودند و همچون تجار و بازرگانان ساير مناطق اروپا مناطق اروپا همانند انگليسى‌ها، ايرلندى‌ها و اسکاتلندى‌ها بر اثر ازدواج با زنان شيلى تأثيرات به‌سزائى بر جامعه کشور گذاردند. هرچند بيشتر مهاجرين با شهروندان شيلى ازدواج نموده و اختلافات نژادى را از دست دادند، ليکن برخى بخصوص جوامع آلمانى در جنوب شيلى بعضاً عناصر فرهنگى سنتى خود از جمله زبان را حفظ کردند. از سوى ديگر اين جامعه که هماهنگ‌ترين گروه ملّى را دارا بودند در اطراف Puerto Montt و نواحى شمالى رود‌خانه Bio Bio مستقر شدند و شهرهائى همچونValdivio،Puerto-Montt،Puerto Varas را با توجه به الگوهاى رفتارى شهرنشينى خود خصوصاً در ساخت مدارس، کارخانه‌ها، بيمارستان‌ها و نيز حضور کليساى‌ لوتران (Lutheran) به جوامعى شبه‌آلمانى مبدل ساختند.


اتباع انگليس، ايتاليا، فرانسه، يوگسلاوي، ايرلند، سوئيس از جمله ديگر مهاجرينى هستند که به سَمت شيلى روان شدند و به رغم وجود قانون مصوب دولت مبنى بر کمک و اعطاء امتيازاتى براى مهاجرين، بعضاً متحمّل کليه هزينه‌ها و مخارج خود گرديدند. از سال ۱۸۴۶تا ۱۸۶۴ هزاران نفر از اين مهاجرين با داشتن مجوزهاى صنعتى و کشاورزى به سمت نواحى شمال خليج‌فارس رلونکاوى (Reloncavi) هجوم بردند و عده‌اى نيز براى ساخت و يا کار بر روى پروژه تأسيس راه‌آهن بدين منطقه روى آوردند. کشف طلا در منطقه پاتاگونيا در اين زمان جذابيّت بسيارى براى يوگوسلاوها داشت تا بدان سمت حرکت نمايند. بعدها بسيارى از ايشان به همراه مهاجرين انگليسى مزارع وسيع پرورش گوسفند به ‌وجود آوردند.


تنها گروه غيراروپائى که در اواخر قرن ۱۹ و اوايل قرن ۲۰ به شيلى وارد شدند، لبنانى‌ها و ساير مردم خاورميانه بودند که اکثراً تجارت‌خانه‌هاى کوچک خود را به راه انداختند و بعضاً به ‌صورت صاحبان صنايع و کارخانه‌داران بزرگ به ويژه در زمينه پارچه و نساجى ظهور نمودند. تعداد کمى از مهاجرين يهودى نيز از اروپا و خاورميانه به ‌صورت هم‌زمان وارد شيلى شده و در شهرها سکنى گزيده و به ‌عنوان دلاّل و تاجر مشهور شدند. هجوم کارگران شيليائى به آرژانتين، پاناما و پِرو در اوايل سال‌هاى ۱۸۸۰ انگيزه‌اى شد تا دولت شيلى در جهت جلب مهاجرين اروپائى تلاش مضاعف داشته باشد. لذا در طول سال‌هاى ۱۸۸۳تا ۱۹۰۱ حدود ۳۶،۰۰۰ اروپا در شيلى اقامت نمودند که ترکيب جمعيتى آنها عبارت بود از: ۱۱۰۰۰ اسپانيائي، ۸۵۰۰ فرانسوي، ۸۵۰۰ ايتاليائي، ۴۰۰۰ سوئيسي، ۲۰۰۰ انگليسى و ۲۰۰۰ آلماني. در ۱۹۰۷ تعداد مهاجرينى که در شيلى زندگى مى‌کردند به ۸۰۰۰۰ نفر بالغ گرديد.


اين افراد از طريق آژانس Paris General Agency For Colonialization And Immigration که در سال ۱۸۸۲ به‌ منظور جذب مهاجرين تأسيس شده بود به شيلى آمدند.