تاريخ بنگلادش چین مکزیک آفریقای جنوبی اتریش کوبا لهستان نروژ مالزی فنلاند لیبی شیلی مجارستان لائوس ایسلند الجزایر پاکستان اندونزی جمهوری چک تایلند برمه (میانمار) آرژانتین بحرین سنگاپور عمان فیلیپین قبرس قزاقستان قطر کره شمالی ویتنام رومانی کرواسی هلند آنگولا اوگاندا تونس جمهوری آفریقای مرکزی زامبیا لغت بنگال از پادشاهى باستانى ?بنگا? گرفته شده است. اين نام هزاران سال پيش در ادبيات سانسکريت آمده است. در قرن سوم قبل از ميلاد بنگال قسمتى از امپراتورى ?موريا? بود. از قرن هشتم تا دوازدهم ميلادى اين سرزمين به تصرف شاه شمال هند درآمد و از قرن سيزدهم ميلادى تا اواسط قرن هجدهم مسلمانان بر آن حکومت مىکردند. در قرن هفدهم ميلادى مغولها بر بنگال شرقى تسلط يافتند. در سال ۱۷۵۰ بنگال يکى از نواحى بسيار ثروتمند هند و توليدکنندهٔ مهم پنبه، ابريشم و موسلين بود. در اين زمان بنگال به تصرف على وردى خان درآمد. با درگذشت وى جانشينش نتوانست در مقابل انگليس مقاومت کند و با شکست در جنگ ۱۷۵۷ انگلستان تجارتخانهاى را در بنگال تأسيس کرد. سپس از طرف بريتانيا فرماندار کلى براى اين سرزمين تعيين شد که پايتخت وى کلکته بود. در زمان سلطه بريتانيا هندوها تمام فعاليتهاى فرهنگى و اقتصادى را بهدست گرفتند و مسلمانان در مضيقه به سر مىبردند و حکومت بريتانيا در سراسر شبه قاره هند با اتخاذ سياست ?تفرقه بيانداز و حکومت کن? نقش مهمى در تشديد اختلافات ميان هندوها و مسلمانان ايفاء مىکرد. در ۱۹۰۶ مسلمانان ?مسلم ليگ? يا ?حزب مسلمانان? را در ?لکنهو - Lucknow? تأسيس کردند تا مدافع حقوق مسلمانان در شبه قاره باشد. در اين زمان دو نظريه متفاوت در ميان مسلمانان مطرح بود: ۱- تشکيل بنگال متحد و مستقل که ?سهروردي? پشتيبان چنين عقيدهاى بود ۲- تقسيم شبه قاره به دو کشور هند و پاکستان که بنگال شرقى قسمتى از پاکستان را تشکيل مىداد بهعبارت ديگر تقسيم شبه قاره به دو کشور مسلمانان و هندو. اين نظريه از طرف محمدعلى جناح مطرح شد. اين نظريه از طرف محمدعلى جناح مطرح شد. اين نظريات در زمانى مطرح مىشد که مبارزات در شبه قاره هند عليه بريتانيا بالا گرفته بود و مردم اين سرزمين يکپارچه خواهان استقلال و لغو حکومت استعمارى بريتانيا بودند. مبارزات طولانى مسلمانان و هندوها به رهبرى محمدعلى جناح و گاندى و جواهر لعل نهرو و ديگر رهبران استقلال طلب شبه قاره سرانجام منجر به استقلال شبه قاره هند از حکومت استعمارى بريتانيا گشت و در ۱۹۴۷ شبه قاره هند به دو قسمت هند و پاکستان تقسيم شد. بنگال شرقى از آنِ پاکستان گرديد و بخش پاکستان شرقى را تشکيل داد. محمدعلى جناح فرماندار کل پاکستان و ?لياقت على خان? دبير حزب مسلم ليگ به نخست وزيرى پاکستان منصوب شد. گرچه اکثر مردم پاکستان مسلمان بودند و هندوها تنها ۱۳ درصد جمعيت اين سرزمين را تشکيل مىدادند، ولى پس از چندى ناسيوناليسم بنگالى بر احساسات مذهبى مسلمانان پاکستان شرقى غلبه کرد و مردم اين سرزمين خواهان جدائى از پاکستان شدند. پاکستان از دو قسمت شرقى و غربى تشکيل شده بود که از يکديگر ۱۲۰۰ مايل فاصله داشتند. همچنين ۷۵ ميليون بنگالى پاکستان شرقى که ۹۸ درصد جمعيت جناح شرقى پاکستان را تشکيل مىدادند زبان واحد داشتند که از زبان مردم جناح غربى متفاوت بود. مسئله زبان نخستين عامل بروز آشوبها در جناح شرقى گشت زيرا زبان اردو بهعنوان زبان رسمى پاکستان اعلام شد در حالىکه مردم جناح شرقى خواهان اعلام بنگالى بهعنوان زبان رسمى پاکستان تظاهرات و حرکتهاى جدائى طلبانه مردم بنگال از ۱۹۴۸ براى جدائى از پاکستان شکل گرفت. با مرگ جناح در سپتامبر ۱۹۴۸ خواجه ناظمالدين بهعنوان فرماندار کل پاکستان تعيين شد و لياقت على خان همچنان در سمت نخست وزيرى باقى ماند. در ۱۶ اکتبر ۱۹۵۱ لياقت على خان بهدست يک افغانى به قتل رسيد و خواجه ناظمالدين به مقام نخست وزيرى رسيد و ?غلام محمد? که وزير ماليه بود فرماندار کل پاکستان گرديد. ولى حرکتهاى جدائى طلبانه در بنگال شرقى همچنان ادامه داشت. در انتخابات ايالتى ۸ مارس ۱۹۵۴ بنگال جبههٔ متحده که از احزاب مخالف حکومت مرکزى تشکيل شده، اکثريت کرسىهاى مجلس قانونگذارى ايالتى را بهدست آورد و مسلم ليگ شکست سختى خورد اين پيروزى تمايل بنگالى را به خودمختارى ايالتى نشان مىداد. حکومت جبههٔ متحده به رياست ?فضل الحق? تشکيل شد. ولى با اوجگيرى اختلافات ميان بنگالىها و غيربنگالىهاى پاکستان شرقى حکومت اين جبهه از طرف دولت مرکزى منحل شد و پاکستان شرقى زير نظر فرماندارى کل سر لشگر ميرزا وزير دفاع حکومت مرکزى که پشتونها را سرکوب کرده بود، قرار گرفت. در ۱۹۵۶ اولين قانون اساسى پاکستان وضع شد. ولى بهتدريج روابط رهبران سياسى و بنگالىهاى پاکستان شرقى با حکومت مرکزى وخيمتر مىشد. تا آنکه اسکندر ميرزا رئيسجمهور پاکستان در ۷ اکتبر ۱۹۵۸ حکومت نظامى اعلام کرد و ژنرال ايوب خان عهدهدار اين امر شد. ولى پس از مدتى وى اسکندر ميرزا را برکنار کرد و خود حکومت پاکستان را بهدست گرفت. در ۱۹۶۲ ايوب خان براى جلوگيرى از توسعهٔ نارضايتىها، حکومت نظامى را لغو کرد و دومين قانون اساسى وضع شد ولى نارضايتىها خاتمه نيافت و همچنان ادامه پيدا کرد. در ۱۹۶۴ تعدادى از رهبران سياسى پاکستان شرقى از زندان آزاد شدند. يکى از رهبران پاکستان شرقى شيخ مجيبالرحمن بود که خواهان خود مختارى محلى اين جناح بود و در ديدار با ايوب اين تقاضا را مطرح نمود. ليکن پس از بازگشت به داکا دستگير شد. در سپتامبر ۱۹۶۵ جنگ هند و پاکستان بر سر کشمير توجه مردم را از بنگالىها منحرف ساخت؛ ولى پس از پايان جنگ، جناح شرقى ناچار به پرداخت بيشترين هزينه جنگ شد. در ژانويه ۱۹۶۸ مجيبالرحمن از زندان آزاد شد. ولى به اتهام همکارى با هند در براندازى حکومت دستگير شد. اين جريان بهعنوان ?توطئه اگرتالا? معروف شد. مبارزات براى دموکراسى در سراسر پاکستان شرقى همچنان ادامه يافت. گرچه پس از مدتى زندانيان آزاد شدند ولى در ۲۵ مارس ۱۹۶۹ ايوب خان ناچار به کنارهگيرى از قدرت شد و ژنرال يحيى خان قدرت را بهدست گرفت و حکومت نظامى را بر سراسر کشور حاکم کرد. ولى در نوامبر همان سال نويد انجام انتخابات عمومى (براى تشکيل مجمع عمومى که قانون اساسى جديدى را وضع کند) در اکتبر ۱۹۷۰ را به مردم داد. در ۱۹۷۰ تحريم احزاب سياسى لغو شد. در انتخاباتى که در دسامبر ۱۹۷۰ انجام شد حزب عوامى از شرق، اکثريت کرسىهاى قانونگذارى را بهدست آورد و حزب مردم به رهبرى بوتو در جناح غرب پيروز شد. در گفتگوهاى ميان بوتو مجيب، بوتو خواهان آن بود که حکومت مرکزى نظارت بازرگانى و کمکهاى خارجى را در دست داشته باشد و اين امر مخالف خواست رهبران حزب عوامى بود و يحيى خان بهدليل عدم توافق رهبران سياسى تاريخ تشکيل مجمع را به تعويق انداخت. اين تصميم سبب اوجگيرى مخالفتهاى بنگالىها و تشکيل ?جنبش عدم همکاري? با رژيم نظامى به رهبرى مجيب شد. در ۱۵ مارس مجيب حکومت ايالتى را بهدست آورد و در همان ماه يحيى خان و بوتو براى گفتگو با مجيب، به داکا آمدند ولى مذاکرات ثمرى نداشت. در نيمه شب ۲۵ مارس ارتش پاکستان، داکا را اشغال کرد. ولى بنگالىها که خواهان استقلال کامل ايالت خود شده بودند، مبارزه را آغاز کردند و نيروى آزادىبخش يا ?موکتى باهيني? را تشکيل دادند. اين نيرو با اشغال يک ايستگاه کوچک راديوئي، استقلال بنگلادش را اعلام کرد. در ۱۷ آوريل ۱۹۷۱ در حالىکه جنگ داخلى همچنان ادامه داشت، نمايندگان انتخابى مجمع عمومى شرق در نزديکى مرز هند گردهم آمدند و اعلاميه ۲۶ مارس مجيب که استقلال بنگال و برپائى جمهورى مستقل بنگلادش را اعلام مىداشت، تأئيد کردند و مجيبالرحمن را بهعنوان رئيسجمهور موقت انتخاب کردند. عوامل عمده جدائى بنگلادش از پاکستان عبارت بودند از: ۱. عامل زبان ۲. ۱۰ درصد بودجه دفاعى پاکستان در راه حفظ امنيت بنگال شرقى صرف مىشد و اکثر مقامات ارشد ارتش از پاکستان غربى بودند و همچنين اکثر مراکز نظامى در پاکستان غربى مستقر بود. ۳. ۸۵ درصد مقامهاى کشورى و ۸۰ درصد مشاغل حکومت مرکزى در دست اهالى پاکستان غربى بود. ۴. ۸۰ درصد ارز بنگال شرقى براى پاکستان غربى صرف مىشد و تفاوت آشکارى ميان درآمد سرانه دو قسمت به نفع پاکستان غربى وجود داشت. اکثر کمکهاى خارجى صرف پاکستان غربى مىشد. ۵. بيشتر کارخانههاى بنگال به مردم پاکستان غربى تعلق داشت و دستمزد کارمندان پاکستان شرقى از کارمندان پاکستان غربى بسيار کمتر بود. ۶. بنگال شرقى به صورت منطقهاى کشاورزى و توليدکننده مواد خام باقى ماند. پس از چند ماه جنگ داخلى ميان دو جناح شرقى و غربى پاکستان سرانجام کابينه زمان جنگ بنگلادش از حکومت هند درخواست کمک نظامى کرد. استقلال بنگلادش نيز که به نفع هند بود، سبب حمايت اين کشور از بنگلادش و جدائى آن از پاکستان گرديد.